کلمه جو
صفحه اصلی

typing


معنی : با ماشین تحریر نوشتن، ماشین نویسی
معانی دیگر : ماشین نویسی

انگلیسی به فارسی

ماشین نویسی


تایپ کردن، با ماشین تحریر نوشتن، ماشین نویسی


انگلیسی به انگلیسی

• entering of type; act of pressing keys on a keyboard

مترادف و متضاد

با ماشین تحریر نوشتن (اسم)
typing

ماشین نویسی (اسم)
typing

جملات نمونه

1. this position involves both typing and accounting
این شغل هم با ماشین نویسی و هم با حسابداری سروکار دارد.

2. i was saddled with the job of typing all of the letters
کار ماشین کردن همه ی نامه ها را به گردن من گذاشته بودند.

3. She didn't do any typing till the evening.
[ترجمه ترگمان]او تا غروب مشغول تایپ کردن نبود
[ترجمه گوگل]او تا صبح تایپ نکرد

4. I was in the middle of typing when Robert rang. It was infuriating!
[ترجمه ترگمان]وقتی رابرت زنگ زد من وسط تایپ کردن بودم خیلی عصبانی بود!
[ترجمه گوگل]وقتی رابرت زنگ زد، در وسط تایپ شدم این خشمگین بود!

5. Women tended to be relegated to typing and filing jobs.
[ترجمه ترگمان]زنان تمایل داشتند به تایپ کردن و پر کردن شغل کمک کنند
[ترجمه گوگل]زنان تمایل به تایپ کردن و ثبت شغل داشتند

6. They didn't get around to typing up the letter.
[ترجمه ترگمان]ان ها دور هم جمع نشدن تا نامه را تایپ کنند
[ترجمه گوگل]آنها در حال تایپ نامه نبودند

7. One or two typing errors crept into the report.
[ترجمه ترگمان]یک یا دو اشتباه تایپ به گزارش رسیده بود
[ترجمه گوگل]یک یا دو خطای تایپ در گزارش وارد شده است

8. He exclaims that it must be a typing error.
[ترجمه ترگمان]با تعجب می گوید که این باید یک اشتباه تایپ باشد
[ترجمه گوگل]او می گوید که باید یک خطای تایپ باشد

9. She made a good job of the typing of 1000 pages of the manuscript.
[ترجمه ترگمان]او برای تایپ ۱۰۰۰ صفحه از دست نوشته کار خوبی انجام داد
[ترجمه گوگل]او یک کار خوب را از تایپ کردن 1000 صفحه از دستنوشته انجام داد

10. By typing in simple commands you could pick up objects and talk to other avatars, with your words displayed in a cartoon bubble above your head.
[ترجمه ترگمان]با تایپ کردن در دستور ساده می توانید اشیا را بردارید و با avatars دیگر صحبت کنید، با کلمات خود که در یک حباب کارتونی بالای سرتان نمایش داده می شوند
[ترجمه گوگل]با تایپ کردن دستورات ساده می توانید اشیاء را انتخاب کنید و با شخصیت های دیگر صحبت کنید و کلمات خود را در حباب کارتونی بالای سر خود نشان دهید

11. My secretary is accurate in her typing.
[ترجمه ترگمان]منشی من در تایپ کردن او دقیق است
[ترجمه گوگل]دبیر من در تایپ کردنش دقیق است

12. Blood samples were taken from patients for typing.
[ترجمه ترگمان]نمونه های خون از بیماران برای تایپ کردن برداشته شدند
[ترجمه گوگل]نمونه های خون از بیماران برای تایپ گرفته شد

13. The document contained a lot of typing errors.
[ترجمه ترگمان]این سند حاوی تعداد زیادی از خطاهای تایپ بود
[ترجمه گوگل]این سند شامل بسیاری از خطاهای تایپ شده است

14. He had injured his left hand and was typing one-handed.
[ترجمه ترگمان]دست چپش را مجروح کرده بود و در حال تایپ کردن یک دست بود
[ترجمه گوگل]او دست چپ خود را زخمی کرده بود و یک دست را تایپ کرد

پیشنهاد کاربران

نوشتن


کلمات دیگر: