• act of displaying, act of exhibiting; act of submitting, act of handing over
presenting
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. presenting both sides of an issue with equity
هر دو سوی قضیه را با بی طرفی ارائه دادن
2. to distil information before presenting it to the committee
اطلاعات را پیش از ارائه به کمیته تلخیص کردن (ژاویدن)
3. he incubated the new idea for a few days before presenting it to the boss
پیش از ارائه ی فکر جدید به رییس،چند روزی غور کرد.
پیشنهاد کاربران
نشانگر ، نشان دهنده ، نمایشگر ، نمایش دهنده ، نمایانگر
ارائه دهنده
ارائه دهنده
ارائه دهنده، ارائه کننده، ارائه گر، عرضه کننده
تقدیم می کند
گفت و گو
ارائه
بروز
کلمات دیگر: