کلمه جو
صفحه اصلی

mutuality


معنی : تقابل، دوسره بودن
معانی دیگر : دوسره بودن، تقابل

انگلیسی به فارسی

دوسره بودن، تقابل


متقابل، تقابل، دوسره بودن


انگلیسی به انگلیسی

• reciprocality, state of being joint in experience or ownership; condition of being mutual; having the same feelings one for another

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] دو سره بودن، تقابل

مترادف و متضاد

تقابل (اسم)
contrast, mutuality

دوسره بودن (اسم)
mutuality

جملات نمونه

1. Both exchange and mutuality however, demand additional discipline for success.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هر دو مبادله و هم mutuality تقاضا برای موفقیت را طلب می کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، هر دو تبادل و همدلی، خواستار نظم و انضباط بیشتر برای موفقیت هستند

2. Mutuality of feeling may enable acceptance of this in both partners and to a greater or lesser extent usually does.
[ترجمه فرزین] همدلی می تواند پذیرش این ( مرجع ضمیر معلوم نیست ) را برای هر دو طرف ممکن کند و معمولا کم و بیش این کار را می کند.
[ترجمه ترگمان]این احساس ممکن است پذیرش این را در هر دو طرف و هم به میزان کم تر یا کم تر، انجام دهد
[ترجمه گوگل]متقابل احساس ممکن است پذیرفتن این را در هر دو شرط و در بیشتر یا کمتر از حد معمول انجام دهد

3. This underlies the necessity of the mutuality mentioned in the last paragraphs.
[ترجمه ترگمان]این اساس الزام of ذکر شده در پاراگراف های قبلی است
[ترجمه گوگل]این موضوع ضرورت همبستگی ذکر شده در پاراگراف آخر را ضروری می داند

4. Lignin and plant disease resistance have a great mutuality, and cell wall lignification is an important mechanism to wheat slow rusting.
[ترجمه ترگمان]مقاومت و مقاومت در برابر بیماری گیاه دارای خاصیت mutuality بالایی است و دیواره سلولی یکی از مکانیزم مهم برای جلوگیری از زنگ زدگی و پوسیدگی است
[ترجمه گوگل]مقاومت لیگنین و بیماری های گیاهی یک همبستگی بزرگ است و انجماد دیواره سلولی مکانیزم مهمی برای زنگ زدن آهسته گندم است

5. Conflict is a common form of human mutuality of antagonism in organization.
[ترجمه ترگمان]تعارض شکل رایج mutuality انسانی در سازمان است
[ترجمه گوگل]منازعه یک شکل متداول متضاد بین انسانی در سازمان است

6. Objective To survey the mutuality of chronic severe hepatitis on peripheral blood cell and its results.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی mutuality هپاتیت شدید مزمن در سلول خون محیطی و نتایج آن
[ترجمه گوگل]هدف بررسی دوپینگی هپاتیت مزمن شدید بر سلول های خون محیطی و نتایج آن

7. Internally "Sike" advocates the Solidarity and mutuality; externally emphases on the cooperation and coexistence.
[ترجمه ترگمان]روزنامه \"Sike\" از همبستگی و هم زیستی حمایت می کند؛ تاکید خارجی بر هم کاری و هم زیستی
[ترجمه گوگل]در داخل 'سایک' از همبستگی و همبستگی حمایت می کند؛ خارجی بر همکاری و همزیستی تأکید دارد

8. In the third grade, student - parent relationship's mutuality begin to decline significantly, conflict begin to increase significantly.
[ترجمه ترگمان]در کلاس سوم، رابطه والدین - والد شروع به کاهش قابل توجه می کند، درگیری به طور قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]در کلاس سوم، همدردی رابطه دانشجویی و پدر و مادر شروع به کاهش قابل توجهی می کند، درگیری شروع به افزایش قابل توجهی می کند

9. Internally' sike " advocates the Solidarity and mutuality; externally emphases on the cooperation and coexistence.
[ترجمه ترگمان]روزنامه \"sike\" از همبستگی و هم زیستی حمایت می کند؛ تاکید خارجی بر هم کاری و هم زیستی
[ترجمه گوگل]در داخل 'سایک' از همبستگی و همبستگی حمایت می کند؛ خارجی بر همکاری و همزیستی تأکید دارد

10. If it is unidirectional, such relationship and mutuality could never be realized.
[ترجمه ترگمان]اگر یک طرفه باشد، چنین رابطه ای و mutuality هرگز نمی تواند تحقق یابد
[ترجمه گوگل]اگر یک طرفه باشد، چنین ارتباطی و همدلی هرگز نمیتواند تحقق یابد

11. The paper analyses mutuality parameter Wheel Tractor - Scraper and provides the theoretical basis for guiding our production.
[ترجمه ترگمان]این مقاله پارامتر mutuality تراکتور چرخ تراکتور را تجزیه و تحلیل می کند و پایه نظری برای هدایت تولید ما فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله تجزیه و تحلیل پارامتر دویته چرخ تراکتور - Scraper و مبانی نظری برای هدایت تولید ما را فراهم می کند

12. Third, there is the matter of mutuality.
[ترجمه ترگمان]سوم، موضوع of وجود دارد
[ترجمه گوگل]سوم، موضوع همدردی است

13. The mutuality of their affection was obvious.
[ترجمه ترگمان]نبودن محبت آن ها آشکار بود
[ترجمه گوگل]متقابلا احساساتشان آشکار بود

14. Objective To provide sectional anatomy mutuality parameter for maxillary sinus endoscopic fenestration.
[ترجمه ترگمان]هدف تهیه نمونه مقطعی از پارامتر mutuality برای سینوس فک بالا
[ترجمه گوگل]هدف ارائه پارامتر متقابل آناتومی بخش مقطعی برای فرسودگی اندوسکوپی سینوس ماگزیلاری

پیشنهاد کاربران

دوسویگی

تقابلی، دو جانبگی


دو طرفه، متقابل

دو به دو دو تا دوتا


کلمات دیگر: