کلمه جو
صفحه اصلی

spangle


معنی : پولک، درخشش، پولک وسنگهای بدلی زینت لباس، هر چیز زرق و برقدار، با پولک مزین کردن
معانی دیگر : درخشیدن (با هر چیز پولک مانند)، هر چیز پولک مانند و براق، با پولک تزیین کردن، منجوق

انگلیسی به فارسی

پولک وسنگ‌های بدلی زینت لباس، منجوق، هر چیز زرق وبرق دار، درخشش، باپولک مزین کردن


spangle، پولک، درخشش، پولک وسنگهای بدلی زینت لباس، هر چیز زرق و برقدار، با پولک مزین کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small thin piece of shiny metal, plastic, or the like, used for decoration, esp. on clothing.

- Evening dresses of the 1920s were often adorned with rows of shimmering spangles.
[ترجمه ترگمان] لباس های عصر ۱۹۲۰ اغلب با ردیف های پر از پولک های براق تزئین شده بود
[ترجمه گوگل] لباس های شبانه دهه 1920 اغلب با ردیف زنگ های درخشان شناخته می شد

(2) تعریف: any small shiny or sparkling object.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: spangles, spangling, spangled
• : تعریف: to decorate with or as with spangles.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: spangly (adj.)
• : تعریف: to shine or sparkle with or like spangles.

• small glittering disk sewn on garments as decoration; any small sparkling object
decorate with spangles, decorate with sparkles, cover with small shiny pieces
spangles are small pieces of metal or plastic which sparkle brightly and are used to decorate clothing or hair.

مترادف و متضاد

پولک (اسم)
aglet, aiglet, dag, confetti, sequin, spangle, washer, disc, tinsel, shale, squama, palette, squamation

درخشش (اسم)
spangle, sparkle, scintillation, shine, luminosity, luster, glitter, eclat, fulguration

پولک وسنگهای بدلی زینت لباس (اسم)
spangle

هر چیز زرق و برقدار (اسم)
spangle

با پولک مزین کردن (فعل)
spangle

جملات نمونه

our star-spangled banner

پرچم مزین ستاره‌ی ما


1. His blue eyes were spangled at once.
[ترجمه ترگمان]چشمان آبی اش ناگهان پر شده بود
[ترجمه گوگل]چشمان آبی او در یک لحظه ناپدید شد

2. The sky was spangled with stars.
[ترجمه ترگمان]آسمان پر از ستاره بود
[ترجمه گوگل]آسمان با ستارگان درهم ریخته بود

3. The city skyline was spangled with lights.
[ترجمه ترگمان]افق شهر با چراغ های روشن تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]خط افقی شهر با چراغهای پهن شده بود

4. The curtains at the tiny windows are spangled with yellow flowers.
[ترجمه ترگمان]پرده های پنجره کوچک با گله ای زرد تزیین شده است
[ترجمه گوگل]پرده ها در پنجره های کوچک با گل های زرد پوشیده شده اند

5. Upperparts spangled with grey or yellowish or black; no white on nape; underparts in breeding plumage largely black.
[ترجمه ترگمان]Upperparts با لباس خاکستری یا سیاه پوشیده شده بود و پشت گردن سفید و سفید دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]بالاخره با خاکستری یا زرد یا سیاه رنگ میشوند؛ هیچ سفید بر روی زانو نیست در بخش پرورش مرغ در عمدتا سیاه است

6. As night fell, the city became spangled with lights.
[ترجمه ترگمان]به محض آن که شب فرا رسید شهر پر از نور شد
[ترجمه گوگل]شب هنگام سقوط کرد، شهر با چراغ روشن شد

7. Instead, from the spangled endless night that dimmed the hall, meanings shone.
[ترجمه ترگمان]به جای آن شب پر زرق و برق که سرسرا را تار می کرد، معانی می درخشید
[ترجمه گوگل]در عوض، از شب بی انتها ناپایدار که سالن را تیره می کند، معانی شفاف می شوند

8. A cornucopia of rare minerals leapt before him, spangled by street light as it softened through leaf.
[ترجمه ترگمان]یک cornucopia از مواد معدنی نادر در مقابلش ظاهر شده بود و در نور خیابانی که از میان برگ ها نرم شده بود تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]گلابی از مواد معدنی نادر پیش از او پرید و از طریق نور خورشید، از طریق برگها نرم شده بود

9. Sometimes the sun spangles and we feel alive.
[ترجمه ترگمان]گاهی خورشید spangles و ما احساس زنده بودن می کنیم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات خورشید درخشش دارد و ما زنده هستیم

10. He generally wore a spangled waistcoat for the occasion.
[ترجمه ترگمان]او به طور کلی جلیقه پر زرق و برقش را برای این بار پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او به طور معمول یک جلیقه اسپنگل را برای این مناسبت گذاشته بود

11. Other spangles of colour combine to great effect in this beautiful fish.
[ترجمه ترگمان]هزاران رنگ دیگر در این ماهی زیبا از تاثیر زیادی برخوردار است
[ترجمه گوگل]دیگر گلهای رنگی به این اثر زیبا در این ماهی زیبا کمک می کند

12. Watching a youth in a blue tunic and spangles performing on the slack rope, he determined to attempt a similar feat.
[ترجمه ترگمان]او که جوانی را در لباس آبی تماشا می کرد و با spangles که روی طناب شل کار می کرد، مصمم بود که کار دیگری انجام دهد
[ترجمه گوگل]او تماشای یک جوان در یک لباس آبی و spangles انجام در طناب قهوه ای، او مصمم به تلاش مشابه

13. Lights spangled the night skyline.
[ترجمه ترگمان]چراغ ها در افق شب می درخشید
[ترجمه گوگل]چراغ های شب آسمان شب را تکان داد

14. Great mormon is similar with spangle, but it doesn't have tail's projections.
[ترجمه ترگمان]mormon بزرگ شبیه spangle است، اما چشم انداز دمش نیست
[ترجمه گوگل]مورمون بزرگ با اسپنگ مشابه است، اما پیش بینی های دم ندارد

The bride's dress was adorned with red and yellow spangles.

لباس عروس با پولک‌های سرخ و زرد تزیین شده بود.


پیشنهاد کاربران

The Star Spangled Banner
نام سرود ملی ایالات متحده آمریکا


کلمات دیگر: