کلمه جو
صفحه اصلی

pigeon


معنی : ترسو، دختر جوان، محبوبه، کبوتر، ساده وگول خور
معانی دیگر : مسئولیت، وظیفه، کار، کفتر (تیره ی columbidae از راسته ی columbiformes)، رجوع شود به: clay pigeon، دختر، زن جوان، (خودمانی) آدم گولو، زود باور، هالو، گوشت کبوتر

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) کبوتر، کفتر


گوشت کبوتر


انگلیسی به انگلیسی

• type of bird; stupid person, fool
a pigeon is a grey bird which is often seen in towns.

مترادف و متضاد

ترسو (اسم)
coward, recreant, chicken, goosey, caitiff, goosy, pigeon

دختر جوان (اسم)
gill, kitty, pigeon, trull

محبوبه (اسم)
pigeon, ladylove

کبوتر (اسم)
pigeon

ساده وگول خور (اسم)
pigeon

جملات نمونه

It's/that's your pigeon.

بر عهده‌ی توست/ به تو مربوط است/ مسئولیت توست.


1. a pigeon homes to its nest
کبوتر به لانه ی خود برمی گردد.

2. a carrier pigeon
کبوتر نامه رسان،کبوتر قاصد

3. a ring of white feathers around the neck of a pigeon
طوق پرهای سفید دور گردن کبوتر

4. Many journalists here choose to pigeon all but the most innocuous of stories.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روزنامه نگاران در اینجا هر چیزی جز most و innocuous داستان ها را انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از روزنامه نگاران در اینجا انتخاب می کنند که همه چیز را بجای بی ضرر ترین داستان ها مطرح کنند

5. A pigeon was cooing up in one of the elms.
[ترجمه ترگمان]یک کبوتر در یکی از درخت های نارون دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]یک کبوتر در یکی از گاوها قرار داشت

6. The boy took a pot shot at a pigeon with his air gun.
[ترجمه ترگمان]پسر با تفنگ بادی به یک کبوتر شلیک کرد
[ترجمه گوگل]پسر با یک تفنگ هوایی خود یک گلدان را در یک کبوتر گل کرد

7. A pigeon emerges, wings flapping noisily, from the tower.
[ترجمه ترگمان]کبوتر با بال های بلند از برج بیرون می آید
[ترجمه گوگل]یک کبوتر ظاهر می شود، بالها با صدای بلند پرت می شوند، از برج

8. She felt her son had been pigeon - holed as a problem child.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که پسرش مثل یک بچه است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که پسرش کبوتر به عنوان یک کودک مشکل بوده است

9. Transport? That's not my pigeon - ask Danny.
[ترجمه ترگمان]انتقال؟ این که کبوتر من نیست - از دنی بپرس -
[ترجمه گوگل]حمل و نقل این کبوتر من نیست - بپرس دنی

10. Each pigeon hole is clearly numbered by floor and by room.
[ترجمه ترگمان]هر سوراخ کبوتر به طور واضح روی زمین و اتاق شماره دارد
[ترجمه گوگل]هر سوراخ کبوتر به وضوح از طبقه و اتاق مشخص شده است

11. The cat quietly crept up on the pigeon.
[ترجمه Linda] گربه به ارامی روی کبوتر افتاد
[ترجمه ترگمان]گربه آهسته روی کبوترها خزید
[ترجمه گوگل]گربه بی سر و صدا بر روی کبوتر افتاد

12. Add these to to pigeon, with white wine and chicken stock.
[ترجمه ترگمان]این ها را به کبوتر، با شراب سفید و سهام مرغ اضافه کنید
[ترجمه گوگل]این را به کبوتر، با شراب سفید و مرغ اضافه کنید

13. But that was the uniformed branch's pigeon, not his.
[ترجمه ترگمان]اما آن پرنده یونیفرم پوش، نه او
[ترجمه گوگل]اما این کبوتر شعبه ی لباس فرم بود، نه او

14. There was a red mark where the pigeon had pecked her hand.
[ترجمه ترگمان]جایی که کبوتر دستش به او نوک زده بود، لکه سرخی به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]یک علامت قرمز بود که کبوتر دستش را برداشت

a carrier-pigeon/ a homing-pigeon

کبوتر نامه‌رسان


a wild pigeon

کبوتر چاهی/ کفتر چاهی


پیشنهاد کاربران

نوعی کبوتر

کبوتر نامه رسان

کبوتر


کلمات دیگر: