کلمه جو
صفحه اصلی

iran


معنی : ایران
معانی دیگر : ایران (1648000 کیلومترمربع - نام دیگر آن در زبان انگلیسی: persia)، مخفف: ایرانی

انگلیسی به فارسی

ایران


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a Middle Eastern country between Turkmenistan, the Caspian Sea, and the Persian Gulf.

• islamic republic of iran, country in southwest asia (formerly persia)
the islamic republic of iran is a country in western asia, east of iraq. the last shah, mohammad reza pahlavi, ruled from 1941 to 1979, when the ayatollah khomeini returned from exile and the shah fled the country. the ayatollah opposed the increasing westernization of iran and called for a return to traditional muslim values. iran was at war with iraq from 1980 until 1988. ayatollah khomeini was the rakhbar (religious leader) until his death in 1989 and was succeeded by ayatollah ali khamenei. hojatoleslam akbar hashemi rafsanjani became president in 1989. iran produces oil and is a member of opec.

مترادف و متضاد

ایران (اسم)
iran, persia

جملات نمونه

1. The Gulf states include Iran, Iraq, Saudi Arabia, Kuwait, Bahrain, Oman, Qatar, and the United Arab Emirates.
[ترجمه علی] کشور های حوزه خلیج عبارت از ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی هستندـ
[ترجمه یوسف] کشورهای حاشیه خلیج فارس شامل ایران ، عراق ، عربستان سعودی ، کویت ، بحرین ، عمان ، قطر و امارات متحده عربی هستند.
[ترجمه ترگمان]کشورهای خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی می باشند
[ترجمه گوگل]کشورهای خلیج عبارتند از ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی

2. The Ayatollah described the earthquake in Iran as a divine test.
[ترجمه ترگمان]آیت الله خامنه ای زلزله ایران را یک آزمایش الهی توصیف کرد
[ترجمه گوگل]آیتالله زمین لرزه را در ایران به عنوان یک آزمایش الهی توصیف کرد

3. Iran reopened its embassy in London.
[ترجمه ترگمان]ایران سفارت خود را در لندن بازگشایی کرد
[ترجمه گوگل]ایران سفارت خود را در لندن باز کرد

4. Iran remains an enigma for the outside world.
[ترجمه ترگمان]ایران همچنان برای دنیای بیرون معمایی باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]ایران برای جهانیان بی نظیر است

5. Jim has been sent to Iran to report on the situation there.
[ترجمه ترگمان]جیم برای گزارش وضعیت آنجا به ایران فرستاده شده است
[ترجمه گوگل]جیم به ایران فرستاده شده است تا وضعیت او را گزارش دهد

6. Their cloak of neutrality in the Iran - Iraq war was beginning to wear a bit thin.
[ترجمه ترگمان]پوشش بی طرفی آن ها در جنگ ایران و عراق کمی ضعیف شده بود
[ترجمه گوگل]پرده ای از بی طرفی در جنگ ایران و عراق شروع به کمی نازک شدن کرد

7. The unusual designs were probably imported from Iran.
[ترجمه ترگمان]این طرح های غیر معمول احتمالا از ایران وارد می شدند
[ترجمه گوگل]طرح های غیر معمول احتمالا از ایران وارد شده است

8. Congress had expressly forbidden sending arms to Iran.
[ترجمه ترگمان]کنگره صراحتا ارسال سلاح به ایران را ممنوع کرده بود
[ترجمه گوگل]کنگره به طور واضح فرستادن اسلحه به ایران را ممنوع کرده است

9. Iran is a major power in the Persian Gulf region.
[ترجمه ترگمان]ایران یک قدرت بزرگ در منطقه خلیج فارس است
[ترجمه گوگل]ایران قدرت اصلی در منطقه خلیج فارس است

10. Iran agreed to send an envoy to the United Nations for talks on ending the war.
[ترجمه ترگمان]ایران با ارسال یک فرستاده به سازمان ملل برای مذاکرات درباره پایان دادن به جنگ موافقت کرد
[ترجمه گوگل]ایران موافقت کرد که برای پایان مذاکرات، نماینده ای در سازمان ملل متحد بفرستد

11. Baktiar spoke of Iran with deep feeling.
[ترجمه ترگمان]Baktiar با احساس عمیق از ایران سخن گفت
[ترجمه گوگل]بختیار با احساس عمیق از ایران سخن گفت

12. IRAN/IRAQ War erupts - it is to form a bloody backdrop for most of the decade.
[ترجمه ترگمان]جنگ عراق \/ عراق شروع می شود - تا بیشتر این دهه یک پس زمینه خون آلود ایجاد کند
[ترجمه گوگل]ایران / عراق جنگ فوران - این است که برای شکل گیری یک پس زمینه خونین برای بیشتر دهه تشکیل شده است

13. Congress voted to lift trade restrictions against Iran.
[ترجمه ترگمان]کنگره به لغو محدودیت های تجاری علیه ایران رای داد
[ترجمه گوگل]کنگره برای محدود کردن محدودیت های تجاری علیه ایران رای داد

14. To the extent the Shiites feel attacks[sentence dictionary], Iran will be seen as a stalwart coreligionist ally.
[ترجمه ترگمان]تا جایی که شیعیان حمله به فرهنگ لغت را انجام می دهند، ایران به عنوان متحد coreligionist stalwart شناخته می شود
[ترجمه گوگل]تا جایی که شیعیان حملات [فرهنگ لغت] را احساس می کنند، ایران به عنوان یک متحد کورلیجیونیستی در معرض خطر است

15. Did you know about the recent hijacking in Iran?
[ترجمه ترگمان]آیا در مورد دزدی اخیر در ایران خبر دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در مورد اخراج اخیر در ایران می دانید؟

پیشنهاد کاربران

کشورمون

توضیح اول

قدیمی ترین نام مملکت ما همین کلمه ایران بوده یعنی نخست نام ایریا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبریان ساخته اند و سپس به مرور زمان ابریان ، آیران شده و در زمان ساسانیان ایران ، ایران ( به کسر اول و سکون دوم ) بدل شده است و در ضمن اران ( به کسر اول ) نیز می گفته اند . چنانکه پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبه ها نام خود را پادشاه ایران و اران می نوشته اند و از زمان شاپور اول ساسانی در سکه ها لفظ انیران هم دیده می شود .

در همین دوره ساسانی لفظ ایرانشهر یعنی شهر ایران ( دیار و کشور ایران ) نیز معمول بوده است و عراق را که در میان مملکت بدین اسم برده به اسم � دل ایرانشهر � می نامیدند .

کلمه ایرانشهر را فردوسی و شعرای دیگر قرن پنجم و ششم ایران نیز به کار برده اند.

توضیح دوم

واژه� ی ایران در فارسی باستان ( Airya ) و در فارسی میانه به شکل اران ( Erān ) بوده، و برگرفته از شکل قدیمی Airya Nama و به معنای سرزمین مردمان اصیل است. و نیز در زبان سنسکریت اریه ( Ariya ) به معنی سرور و مهتر و آریکه ( Aryaka ) به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت و حرمت است و آریایی به زبان اوستایی ائیرین ( Airyana ) و به زبان پهلوی و فارسی دری ایر خوانده می شود و ایرج به زبان آریایی "Arya" است.
ایر در واژه به معنی آزاده و جمع آن ایران به معنی آزادگان است.

نام ایران در لغت به معنی سرزمین آریاییان است و مدت ها قبل از اسلـام نیز نام محلی آن نیز ایران، اران، یا ایرانشهر بود.


البته از 600 سال پیش از میلـاد تا 1935 در عرصه بین المللی با نامـ پرشیا شناخته می شد که در سال 1935 با درخواست رسمی رضاشاه پهلوی همان نامـ بومی کشور ( ایران ) در عرصه بین الملل هم مورد کاربرد قرار گرفت.

نامـ "پرشیاً همچنان در زبان های اروپایی به دلیل سابقه تاریخی - فرهنگی اش مصطلح است اما در اخبار سیاسی بیشتر از نامـ ایران استفاده می شود

واژهٔ ایران مستقیماً از پارسی میانه سرچشمه می گیرد. نخستین بار در دنبالهٔ نام شاه اردشیر بابکان، بنیان گذار شاهنشاهی ساسانی به نام ایران اشاره شده است. در نقش رستم و سکه های اردشیر بابکان، به او با عنوان �اردشیر شاهنشاه آریان ( ایران ) � اشاره شده است. ایران ( پهلوی ساسانی ) و آریان ( پهلوی اشکانی ) هردو برای اشاره به مجموع مردم ایران نیز استفاده می شدند؛ این دو واژه برگرفته از آریا در زبان نیاایرانی هستند. همچنین با پرشیا، پارس، پارسه و . . . نیز به ایران اشاره می شود. اما به صورت بومی، در طول تاریخ، معمولاً به آن ایران گفته می شد.


کلمات دیگر: