1. a prudent man
یک مرد محتاط
2. a prudent plan
یک نقشه ی احتیاط آمیز
3. It would be prudent to save some of the money.
[ترجمه ترگمان]خیلی عاقلانه است که بعضی از این پول ها را پس انداز کنم
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در برخی از پول احتیاط است
4. It is always prudent to start any exercise programme gradually at first.
[ترجمه ترگمان]همیشه عاقلانه است که هر برنامه ورزشی را بتدریج آغاز کنید
[ترجمه گوگل]همیشه ابتدا برنامه تمرین را به تدریج شروع کنید
5. Being a prudent and cautious person, you realise that the problem must be resolved.
[ترجمه ترگمان]شما که فردی محتاط و محتاط هستید، متوجه می شوید که مشکل باید حل و فصل شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک فرد محتاط و محتاط، متوجه می شوید که مشکل باید حل شود
6. It might be more prudent to get a second opinion before going ahead.
[ترجمه ترگمان]شاید عاقلانه تر این بود که قبل از ادامه دادن یک نظر دیگر نظر بهتری داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است قبل از اینکه به جلو بروید، احتیاط بیشتری کنید
7. A prudent traveller never disparages his own country.
[ترجمه ترگمان]یک مسافر محتاط هرگز کشور خود را ترک نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]یک مسافر محتاطانه هرگز کشور خود را نفی نمی کند
8. A prudent man saves part of his wages.
[ترجمه ترگمان]یک مرد محتاط قسمتی از wages را نجات می دهد
[ترجمه گوگل]یک مرد محتاط بخشی از دستمزد خود را ذخیره می کند
9. A prudent builder should forecast how long the stuff is like to last.
[ترجمه ترگمان]یک سازنده محتاط باید پیش بینی کند که این کارها تا چه حد طول می کشد
[ترجمه گوگل]یک سازنده محتاط باید پیش بینی کند که چقدر طول می کشد تا موارد را به آخر برساند
10. It might be prudent to get a virus detector for the network.
[ترجمه ترگمان]ممکن است عاقلانه باشد که یک دستگاه تشخیص ویروس برای این شبکه بدست آورد
[ترجمه گوگل]ممکن است محتاط باشید یک ویروس آشکارساز برای شبکه دریافت کنید
11. It's prudent to take a thick coat in cold weather when you go out.
[ترجمه ترگمان]عاقلانه است که وقتی بیرون می روی یک کت ضخیم در هوای سرد بگیری
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که در آب و هوای سرد بپوشید
12. When your overtures are misconstrued, the prudent course is sometimes to apologise and withdraw.
[ترجمه ترگمان]زمانی که پیشنهادهای شما بد تعبیر می شوند، البته گاهی باید عذرخواهی کرده و عقب نشینی کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که تعصب شما غلط است، گاهی اوقات عذرخواهی می کنید و از بین می رود
13. But rendering attention to these vexing questions is prudent and the right thing to do.
[ترجمه ترگمان]اما ارائه توجه به این پرسش آزاردهنده محتاطانه و صحیح است
[ترجمه گوگل]اما توجه به این سوالات پیچیده، محتاطانه و درست است
14. It would be prudent for architects to confirm that the planning officers have the delegated authority to express an opinion.
[ترجمه ترگمان]برای معماران بهتر است که تایید کنند که افسران برنامه ریزی دارای اختیار محول کردن عقیده خود هستند
[ترجمه گوگل]معماران می توانند منطقی باشند که تأیید کنند که مأموریت های برنامه ریزی دارای مجوز برای بیان دیدگاه هستند
15. I thought it prudent at this point to remain mute.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم عاقلانه است که در این لحظه ساکت بماند
[ترجمه گوگل]من فکر کردم این محتاطانه در این نقطه به خاموش بودن باقی بماند