خاص,موقوف
consecrated
خاص,موقوف
انگلیسی به فارسی
محکوم به، ویژه کردن، تخصیص دادن، تقدیس کردن
جملات نمونه
1. grounds consecrated by the blood of our soldiers
زمین هایی که با خون سربازان ما تبرک شده است
2. he consecrated his life to the service of the poor and the sick
او عمر خود را وقف خدمت به فقیران و بیماران کرد.
3. the pope personally consecrated him bishop
پاپ شخصا او را به مقام مطرانی مفتخر کرد.
4. he was refused burial in consecrated grounds
از دفن او در امکنه ی مقدسه خودداری کردند.
5. This battlefield is consecrated to the memory of soldiers who died here.
[ترجمه ترگمان]این میدان نبرد برای یادبود سربازانی که در اینجا جان خود را از دست داده اند مقدس است
[ترجمه گوگل]این میدان جنگ به خاطر سربازانی که در اینجا کشته شده اند، محاصره می شود
[ترجمه گوگل]این میدان جنگ به خاطر سربازانی که در اینجا کشته شده اند، محاصره می شود
6. The new church was consecrated by the Bishop of Chester.
[ترجمه ترگمان]کلیسای جدید توسط اسقف چس تر تقدیس شد
[ترجمه گوگل]کلیسای جدید توسط اسقف چستر مورد تجدید نظر قرار گرفت
[ترجمه گوگل]کلیسای جدید توسط اسقف چستر مورد تجدید نظر قرار گرفت
7. She consecrated her life to God.
[ترجمه ترگمان]زندگیش رو وقف خدا کرد
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را به سوی خدا محکوم کرد
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را به سوی خدا محکوم کرد
8. The churchyard is consecrated ground.
[ترجمه ترگمان]حیاط کلیسا زمین مقدس است
[ترجمه گوگل]کلیسای جامع زمین است
[ترجمه گوگل]کلیسای جامع زمین است
9. The church was consecrated in 123
[ترجمه ترگمان]کلیسا در ۱۲۳ قرار داشت
[ترجمه گوگل]کلیسا در 123 سالگی محاصره شد
[ترجمه گوگل]کلیسا در 123 سالگی محاصره شد
10. He consecrated his life to helping the poor.
[ترجمه ترگمان]زندگیش رو وقف کمک به فقرا کرده
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را برای کمک به فقرا تربیت کرد
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را برای کمک به فقرا تربیت کرد
11. The new cathedral was completed and consecrated in 196
[ترجمه ترگمان]کلیسای جامع جدید در سال ۱۹۶ به پایان رسید
[ترجمه گوگل]کلیسای جامع جدید در سال 196 تکمیل و ارتقا یافت
[ترجمه گوگل]کلیسای جامع جدید در سال 196 تکمیل و ارتقا یافت
12. He was consecrated Archbishop last year.
[ترجمه ترگمان]او سال گذشته اسقف اعظم را تقدیس کرد
[ترجمه گوگل]او سال گذشته اسقف اعظم را برپا کرد
[ترجمه گوگل]او سال گذشته اسقف اعظم را برپا کرد
13. Not desiring to defile the wall of the consecrated place, I went round the corner to spit into the gutter.
[ترجمه ترگمان]نه میل داشتم به دیوار آن مکان مقدس بی حرمتی کنم، به گوشه ای رفتم تا به جوی آب تف کنم
[ترجمه گوگل]نمی خواستم دیوار محل حرم را نادیده بگیرم، من به گوشه ای رفتم تا به لانه گودال بیفتم
[ترجمه گوگل]نمی خواستم دیوار محل حرم را نادیده بگیرم، من به گوشه ای رفتم تا به لانه گودال بیفتم
14. Many of us believe that consecrated bread is the actual body of Godone and the same.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ما معتقدیم که نان مقدس بدن واقعی of است
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما معتقدیم که نان رسول خداوند واقعی و یکسان است
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما معتقدیم که نان رسول خداوند واقعی و یکسان است
15. For certainly, once the chapel is built and consecrated, there will be pilgrims coming from all over Normandy.
[ترجمه ترگمان]به طور حتم، وقتی نمازخانه ساخته و مقدس شود، زائران از سراسر نورماندی می آیند
[ترجمه گوگل]مطمئنا، هنگامی که کلیسای ساخته شده و ارتدکس خواهد شد، زائران از سراسر نرماندی می آیند
[ترجمه گوگل]مطمئنا، هنگامی که کلیسای ساخته شده و ارتدکس خواهد شد، زائران از سراسر نرماندی می آیند
پیشنهاد کاربران
مقدس، متبرک
کلمات دیگر: