1. The aircraft made an unscheduled landing after developing an electrical fault.
[ترجمه ترگمان]این هواپیما بعد از توسعه یک خطای الکتریکی، یک فرود برنامه ریزی نشده انجام داد
[ترجمه گوگل]پس از توسعه یک خطای الکتریکی، هواپیما یک فرود غیر برنامهریزی ایجاد کرد
2. The ship made an unscheduled stop at Hawaii.
[ترجمه ترگمان]کشتی یه توقف برنامه ریزی نشده تو هاوایی رو متوقف کرد
[ترجمه گوگل]این کشتی در هاوایی متوقف شد
3. The plane made an unscheduled stop in New York.
[ترجمه ترگمان]این هواپیما توقف برنامه ریزی نشده در نیویورک را انجام داد
[ترجمه گوگل]این هواپیما یک توقف غیرقانونی در نیویورک انجام داد
4. Seven times the aircraft made unscheduled landings.
[ترجمه ترگمان]این هواپیما هفت بار به طور برنامه ریزی نشده فرود آمد
[ترجمه گوگل]هفت بار هواپیما فرود غیر منظم را انجام داد
5. It's an unscheduled stop, but he's already managed to get clearance.
[ترجمه ترگمان]این یه توقف برنامه ریزی نشده، اما اون از قبل موفق شده که از اینجا خارج بشه
[ترجمه گوگل]این یک توقف غیرقانونی است، اما او در حال حاضر موفق به دریافت ترخیص شده است
6. Programme LUNCH/ZMU/2/11/93 Well it's time for an unscheduled visit to one of our healthy lifestyle volunteers.
[ترجمه ترگمان]برنامه lunch \/ ZMU \/ ۲ \/ ۱۱ \/ ۹۳ به خوبی زمان آن است که از یکی از داوطلبان سبک زندگی سالم خود بازدید کنید
[ترجمه گوگل]برنامه LUNCH / ZMU / 2/11/93 خوب وقت آن است که یک سفر غیر رسمی به داوطلبان سالم زندگی سالم داشته باشید
7. This however, was the only unscheduled interruption, and twenty-three of the twenty-four Hurricanes landed safely on the island.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این تنها وقفه برنامه ریزی نشده بود، و بیست و سه گردباد بیست و چهار گردباد به طور صحیح و سالم بر روی جزیره فرود آمدند
[ترجمه گوگل]با این حال، این تنها وقفه غیر منظم بود و بیست و سه بیست و چهار هورکرین با ایمن در جزیره فرود آمدند
8. Bad weather forced the pilots to make an unscheduled landing.
[ترجمه ترگمان]هوای بد خلبانان را وادار به فرود برنامه ریزی نشده کرد
[ترجمه گوگل]خلبانان هواپیما خلبان را مجبور به فرود غیر برنامهریزی کردند
9. A slip-up now and an extra, unscheduled recording break will be necessary.
[ترجمه ترگمان]یک لغزش زمانی و یک وقت اضافی و برنامه ریزی نشده لازم خواهد بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر لغزش و ضرر اضافی، ضبط نشده برنامه ریزی شده ضروری است
10. Other intellectual interests can fill the unscheduled time.
[ترجمه ترگمان]سایر علایق عقلانی می توانند زمان برنامه ریزی نشده را پر کنند
[ترجمه گوگل]دیگر منافع فکری می تواند زمان برنامه ریزی نشده را پر کند
11. Yellow Alert. Unscheduled space fold in progress.
[ترجمه ترگمان]هشدار زرد فضای خالی در حال پیشرفت است
[ترجمه گوگل]هشدار زرد فضای غیر منظم در حال پیشرفت است
12. This was unscheduled maintenance due to a problem in our advertisements database.
[ترجمه ترگمان]این به دلیل مشکلی که در پایگاه داده آگهی های ما وجود دارد، تعمیر و نگهداری نشده بود
[ترجمه گوگل]این تعمیر و نگهداری به دلیل مشکل در پایگاه داده تبلیغات ما بود
13. The Aion game servers are currently down for unscheduled maintenance.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سرورهای بازی Aion برای تعمیر و نگهداری برنامه ریزی شده استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]سرورهای بازی Aion در حال حاضر برای تعمیر و نگهداری برنامه ریزی نشده است
14. Carry out scheduled or unscheduled preventive maintenance tasks and provide all related onsite service support.
[ترجمه ترگمان]وظایف تعمیر و نگهداری برنامه ریزی شده یا برنامه ریزی نشده را انجام دهید و تمام خدمات مربوط به خدمات در محل را فراهم کنید
[ترجمه گوگل]انجام وظایف تعمیر و نگهداری پیشگیرانه برنامه ریزی شده یا برنامه ریزی نشده و ارائه کلیه خدمات مربوط به خدمات در محل را انجام دهید
15. Additionally, if you are asked to meet unscheduled company representatives, you will need a fresh copy for each person.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اگر از شما خواسته شود که نمایندگان برنامه ریزی نشده شرکت را ملاقات کنید، به یک نسخه جدید برای هر فرد نیاز خواهید داشت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، اگر از شما خواسته می شود که نمایندگان شرکت های غیر رسمی را ملاقات کنید، برای هر فردی یک نسخه تازه به آن نیاز دارید