کلمه جو
صفحه اصلی

hypodermic


معنی : تزریق زیر جلدی، زیر پوستی، تحت الجلدی
معانی دیگر : وابسته به بخش های زیر پوست، زیر جلدی، (زیست شناسی - پزشکی)، (ویژه ی تزریق در زیرپوست) زیرپوست آژی، انگیزان و شادکن (مثل برخی تزریق های زیرپوستی)، رجوع شود به: hypodermic injection، طب تزریق زیر جلدی، سوزن مخصوص تزریق زیر جلد

انگلیسی به فارسی

زیرپوستی، تحت الجلدی، (پزشکی) تزریق زیر جلدی، سوزن مخصوص تزریق زیر جلد


زیر پوست، تزریق زیر جلدی، زیر پوستی، تحت الجلدی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: characterized by injection or introduction under the skin; subcutaneous.

(2) تعریف: pertaining to the layer of tissue beneath the skin.
اسم ( noun )
مشتقات: hypodermically (adv.)
(1) تعریف: any injection, esp. a medical remedy, given under the skin.

(2) تعریف: a hollow-needled syringe.
مشابه: needle

• hypodermic injection (injection of medication or drugs beneath the skin); hypodermic syringe (small syringe with a hollow needle used to inject medication or drugs under the skin)
beneath the skin
a hypodermic needle or syringe is a medical instrument with a hollow needle, which is used to give injections. adjective here but can also be used as a count noun. e.g. with the new bates hypodermic you can't do that.

مترادف و متضاد

تزریق زیر جلدی (اسم)
hypo, hypodermic, hypodermic injection

زیر پوستی (صفت)
hypodermic, subcutaneous, percutaneous

تحت الجلدی (صفت)
hypodermic, subcutaneous

جملات نمونه

1. a hypodermic needle
سوزن (انژکسیون) زیر پوستی

2. She carried hypodermic needles and syringes in her bag.
[ترجمه ترگمان]سرنگ زیرجلدی و سرنگ در کیف خود حمل می کرد
[ترجمه گوگل]او سوزن های زیر پوستی و سرنگ را در کیسه ی خود حمل کرد

3. He held up a hypodermic to check the dosage.
[ترجمه ترگمان]او a را بالا گرفت تا مقدار دارو را بررسی کند
[ترجمه گوگل]او یک زیردریایی را برای بررسی دوز نگهداری کرد

4. Officers found used hypodermic needles in a trailer in the backyard next to an infant car seat.
[ترجمه ترگمان]افسران، از سوزن های زیر پوستی در یک یدک کش در حیاط پشتی کنار یک صندلی اتومبیل نوزاد استفاده کردند
[ترجمه گوگل]افسران استفاده از سوزن های زیر پوستی را در یک تریلر در حیاط پشتی کنار صندلی ماشین نوزاد یافتند

5. They may use hypodermic syringes to inject the drug into their bloodstream.
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است از سرنگ زیرجلدی برای تزریق دارو به رگ های خود استفاده کنند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است سرنگ زیر پا را برای تزریق دارو به جریان خون خود استفاده کنند

6. She had asked for more antibiotics, some hypodermic needles, and a lot of sterile dressings.
[ترجمه ترگمان]او به من آنتی بیوتیک بیشتری داده بود، تعدادی سوزن زیر پوستی و یک سری لباس استریل
[ترجمه گوگل]او از آنتی بیوتیک های دیگر، سوزن های زیر پوستی و بسیاری از سموم استریل خواسته بود

7. The skin has similar haemorrhage like hypodermic stain, be leukaemia certainly?
[ترجمه ترگمان]این پوست به طور حتم خونریزی مشابهی دارد، قطعا سرطان خون دارد؟
[ترجمه گوگل]پوست دارای خونریزی مشابهی مانند لکه های زیر پوستی دارد، قطعا لوسمی باشد؟

8. Disposable sterile syringe, infusion sets, hypodermic needle, scalp vein sets.
[ترجمه ترگمان]سرنگ استریل یک بار مصرف، سرنگ زیرجلدی، سوزن سرنگ، و رگ ته پوست صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]سرنگ Sterile یکبار مصرف، مجموعه های تزریق، سوزن های زیر پوستی، مجموعه های رحم سر پوست

9. Does hypodermic and local blood capillary jam have treat?
[ترجمه ترگمان]آیا مربا و capillary خون محلی مورد درمان قرار می گیرند؟
[ترجمه گوگل]آیا مرطوب کننده مویرگی زیر پوست و موضعی درمان می شود؟

10. Conclusions Hypodermic injection in the medial axilla brought about a striking effect and little pain.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری تزریق hypodermic در the داخلی منجر به اثر قابل توجه و درد کمی شد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تزریق هیپوفیز در محیط مزیلی باعث ایجاد اثر قابل ملاحظه و درد کمی می شود

11. We always have to carry a hypodermic of adrenaline wherever we go.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه باید هر جا که بریم یه hypodermic آدرنالین داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما همیشه باید تحت فشار زیر آدرنالین قرار بگیریم هر کجا که برویم

12. Objective:To observe clinical effect of hypodermic injection with low dose of adnephrin on bronchiolitis of infants.
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر بالینی تزریق زیرجلدی با دوز پایین of در bronchiolitis نوزاد
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بالینی تزریق زیر پوست با دوز کم Adnephrin بر روی برونشیولیت نوزادان

13. There is a risk of transmission of the virus between hypodermic users.
[ترجمه ترگمان]خطر انتقال ویروس بین کاربران hypodermic وجود دارد
[ترجمه گوگل]خطر ابتلا به ویروس بین مصرف کنندگان زیر پوست وجود دارد

14. The mouth yawned open. Canines and incisors were long sharp fangs, the canines hollow like hypodermic syringes carved of ivory.
[ترجمه ترگمان]دهانش باز مانده بود دندان های نیش و دندان نیش دراز و تیز و دندان های نیش مانند که با سرنگ از عاج تراشیده شده بود
[ترجمه گوگل]دهان خیس باز است سگها و دندانها دندانهای تیز طولانی بود، کیکهای توخالی مثل سرنگهای زیر پوستی که از عاج حک شده بودند

a hypodermic needle

سوزن (انژکسیون) زیر پوستی


پیشنهاد کاربران

زیرپوستی, تزریق زیرپوستی ( پزشکی )

hypodermic ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: زیرپوستی
تعریف: مربوط به زیرپوست


کلمات دیگر: