سخت پوست، کاسه دار، مج، متعصب، سخت پوست، کاسه دار، سخت در رعایت ایین دینى
hard shell
سخت پوست، کاسه دار، مج، متعصب، سخت پوست، کاسه دار، سخت در رعایت ایین دینى
انگلیسی به فارسی
سخت پوست، کاسه دار، (مجازا) سخت، متعصب
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: having a hard shell, as clams and crabs of certain kinds or in certain phases.
• (2) تعریف: unyielding; rigid.
- a hard-shell type of person
[ترجمه ترگمان] یک فرد با پوسته سخت
[ترجمه گوگل] نوع سخت افزاری شخص
[ترجمه گوگل] نوع سخت افزاری شخص
اسم ( noun )
مشتقات: hard-shelled (adj.)
مشتقات: hard-shelled (adj.)
• : تعریف: an edible clam or crab having a hard shell.
پیشنهاد کاربران
سخت پوست
کلمات دیگر: