بسیج کردن، تجهیز کردن، متحرک کردن
mobilise
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• move, circulate; cause to move around; draft; assemble for action (especially armed reserves), get ready for war; (medicine) liberate material stored in the body; excite inactive material to physiologic activity (also mobilize)
جملات نمونه
1. India is now in a better position to mobilise its forces.
[ترجمه ترگمان]هند در حال حاضر در موقعیت بهتری برای بسیج نیروهای خود است
[ترجمه گوگل]هند اکنون در موقعیتی بهتر قرار دارد که نیروهایش را بسیج کند
[ترجمه گوگل]هند اکنون در موقعیتی بهتر قرار دارد که نیروهایش را بسیج کند
2. The implications for those who wish to mobilise modern-style informal care are obvious.
[ترجمه ترگمان]مفاهیمی برای کسانی که می خواهند مراقبت های غیر رسمی به سبک مدرن را بسیج کنند واضح است
[ترجمه گوگل]پیامدهای آن برای کسانی که مایل به جذب مراقبت غیررسمی مدرن هستند، واضح است
[ترجمه گوگل]پیامدهای آن برای کسانی که مایل به جذب مراقبت غیررسمی مدرن هستند، واضح است
3. Bush launched a saturation campaign to mobilise the state's religious vote.
[ترجمه ترگمان]بوش کمپین اشباع را برای بسیج کردن رای مذهبی دولت آغاز کرد
[ترجمه گوگل]بوش یک کمپین اشباع را برای بسیج رای دادن مذهبی دولت آغاز کرد
[ترجمه گوگل]بوش یک کمپین اشباع را برای بسیج رای دادن مذهبی دولت آغاز کرد
4. With its command economy, China is able to mobilise resources on a massive scale at speed.
[ترجمه ترگمان]چین با اقتصاد فرماندهی خود قادر است منابع را در مقیاسی گسترده به سرعت بسیج کند
[ترجمه گوگل]با استفاده از اقتصاد فرماندهی، چین قادر به سرعت بخشیدن به منابع در مقیاس وسیع است
[ترجمه گوگل]با استفاده از اقتصاد فرماندهی، چین قادر به سرعت بخشیدن به منابع در مقیاس وسیع است
5. We will need new technologies to mobilise large - scale solar power, wind power, and geothermal power.
[ترجمه ترگمان]ما به فن آوری های جدید برای بسیج انرژی خورشیدی در مقیاس بزرگ، قدرت باد، و قدرت زمین گرمایی نیاز خواهیم داشت
[ترجمه گوگل]ما به فناوری های جدید نیاز داریم تا انرژی خورشیدی بزرگ، قدرت باد و انرژی زمین گرمایی را بسیج کنیم
[ترجمه گوگل]ما به فناوری های جدید نیاز داریم تا انرژی خورشیدی بزرگ، قدرت باد و انرژی زمین گرمایی را بسیج کنیم
6. The purpose of the journey is to mobilise public opinion on the controversial issue.
[ترجمه ترگمان]هدف از این سفر بسیج افکار عمومی در مورد مساله بحث برانگیز است
[ترجمه گوگل]هدف سفر این است که افکار عمومی را در مورد مسئله بحث برانگیز بسیج کنیم
[ترجمه گوگل]هدف سفر این است که افکار عمومی را در مورد مسئله بحث برانگیز بسیج کنیم
7. More interconnections provide more ways to mobilise resources and explore alternatives when things go wrong.
[ترجمه ترگمان]ارتباطات بیشتر، روش های بیشتری را برای بسیج منابع و کشف جایگزین ها در زمانی که همه چیز درست پیش می رود، فراهم می کند
[ترجمه گوگل]ارتباطات بیشتر، راه های بیشتری برای بسیج منابع و کشف جایگزین ارائه می دهند، زمانی که همه چیز به اشتباه برود
[ترجمه گوگل]ارتباطات بیشتر، راه های بیشتری برای بسیج منابع و کشف جایگزین ارائه می دهند، زمانی که همه چیز به اشتباه برود
8. The greater its dependence on others, the less its ability to issue credible threats or to mobilise for sustained hostilities.
[ترجمه ترگمان]هرچه وابستگی آن به دیگران بیشتر باشد، توانایی آن برای صدور تهدیدات معتبر یا بسیج کردن برای دشمنی های پایدار، کم تر است
[ترجمه گوگل]وابستگی بیشتر به دیگران، کمتر توانایی آن در ایجاد تهدیدهای معتبر یا بسیج برای خصومت های مداوم است
[ترجمه گوگل]وابستگی بیشتر به دیگران، کمتر توانایی آن در ایجاد تهدیدهای معتبر یا بسیج برای خصومت های مداوم است
9. The Labour Party is currently establishing Labour groups overseas in order to mobilise support for the forthcoming general election.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، حزب کارگر برای بسیج حمایت از انتخابات عمومی آینده، در حال تاسیس گروه های کارگر در خارج از کشور است
[ترجمه گوگل]حزب کارگران در حال حاضر گروه های کارگری در خارج از کشور را تاسیس می کند تا بسیج حمایت از انتخابات عمومی آینده شود
[ترجمه گوگل]حزب کارگران در حال حاضر گروه های کارگری در خارج از کشور را تاسیس می کند تا بسیج حمایت از انتخابات عمومی آینده شود
10. Within six months we will review the roads programme and mobilise private capital for large-scale public transport investment.
[ترجمه ترگمان]ظرف شش ماه، برنامه جاده ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد و سرمایه خصوصی برای سرمایه گذاری در مقیاس بزرگ را بسیج خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ظرف شش ماه برنامه جاده ها را مرور خواهیم کرد و سرمایه های خصوصی را برای سرمایه گذاری عمومی حمل و نقل عمومی بسیج می کنیم
[ترجمه گوگل]ظرف شش ماه برنامه جاده ها را مرور خواهیم کرد و سرمایه های خصوصی را برای سرمایه گذاری عمومی حمل و نقل عمومی بسیج می کنیم
11. The ability of the state to resolve these crises would depend on the states ability to raise revenue and mobilise public support.
[ترجمه ترگمان]توانایی دولت برای حل این بحران ها به توانایی دولت ها برای افزایش درآمد و بسیج کردن حمایت عمومی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]توانایی دولت برای حل این بحران ها به توانایی های دولت در افزایش درآمد و بسیج حمایت عمومی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]توانایی دولت برای حل این بحران ها به توانایی های دولت در افزایش درآمد و بسیج حمایت عمومی بستگی دارد
12. Some are loose alliances that use new technology to spread ideas and mobilise supporters.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها alliances هستند که از فن آوری جدید برای گسترش ایده ها و بسیج حامیان استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از آنها اتحاد های شل است که از تکنولوژی جدید برای گسترش ایده ها و بسیج طرفداران استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از آنها اتحاد های شل است که از تکنولوژی جدید برای گسترش ایده ها و بسیج طرفداران استفاده می کنند
13. In the face of repressive regimes, the peasantry have shown a capacity and willingness to organise and mobilise.
[ترجمه ترگمان]در مواجهه با رژیم های سرکوب کننده، کشاورزان توانایی و آمادگی سازمان دهی و بسیج کردن را نشان داده اند
[ترجمه گوگل]در مقابل رژیم های سرکوبگر، دهقانان ظرفیت و تمایل به سازماندهی و بسیج را نشان داده اند
[ترجمه گوگل]در مقابل رژیم های سرکوبگر، دهقانان ظرفیت و تمایل به سازماندهی و بسیج را نشان داده اند
14. Physiotherapy: manipulation of the joint by a physiotherapist or osteopath may help to mobilise the shoulder.
[ترجمه ترگمان]فیزیوتراپی: دستکاری در مفصل توسط a یا osteopath ممکن است به انتقال شانه کمک کند
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپی: دستکاری مفصل توسط یک فیزیوتراپیست یا استئوپات ممکن است به بسیج شانه کمک کند
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپی: دستکاری مفصل توسط یک فیزیوتراپیست یا استئوپات ممکن است به بسیج شانه کمک کند
پیشنهاد کاربران
مدخل mobilize را ببینید
پشتیبانی، مصرف منابع، تدارک دیدن، تسهیل جابجایی
در ترجمه متون سیاسی به معنای تحریک کردن و برانگیختن می باشد
کلمات دیگر: