کلمه جو
صفحه اصلی

roaming

انگلیسی به فارسی

رومینگ، پرسه زدن، گشتن، سیر کردن، گردیدن


پیشنهاد کاربران

گشت زدن در دنیای مجازی

پرسه زدن

سیار
میتونه بسته به نوع استفاده در جمله سیار معنی بشه
This specific garbage truck works as a roaming data center
این ماشین ویژه جمع آوری زباله مثل یه مرکز سیار داده عمل میکنه

برای حیوانات به کار میره . پرسه زدنی مثل چریدن.
برای انسان معمولا به کار نمیره

در حال چرا ( برای حیوانات )

roaming ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: فراگَردی
تعریف: خارج شدن از محدودۀ اشتراک خود و استفاده از خدمات تلفن همراه به کمک شبکه‏ای دیگر


کلمات دیگر: