کلمه جو
صفحه اصلی

operability

انگلیسی به فارسی

عملیات


انگلیسی به انگلیسی

• quality of being able to be operated on; ability to be operated, feasibility

جملات نمونه

1. This method has been proven to be operability and practicability though one typical spiral scanning part.
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که این روش قابلیت عملکرد و practicability را دارد اگر چه یک بخش اسکن مارپیچی معمولی
[ترجمه گوگل]این روش تا حدودی یک بخش اسکن عریض معمولی است که قابلیت کارکرد و کارایی آن را ثابت کرده است

2. The ball rotation and push operation provide superior operability.
[ترجمه ترگمان]چرخش توپ و عملیات فشار قابلیت عملکرد بالاتری را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]چرخش توپ و عملیات فشار عملکرد برتر را فراهم می کند

3. The payback of interlanguage operability is worth the extra time.
[ترجمه ترگمان]بازگشت مجدد عملکرد interlanguage به زمان اضافه ارزش دارد
[ترجمه گوگل]بازپرداخت عملیات بین زبانی ارزش زمان اضافی است

4. HAZOP (Hazard and Operability Analysis)is one of the useful methods to analyze the reliability of the system. It is widely used in the process industries.
[ترجمه ترگمان]آنالیز خطرات (Hazard و Operability)یکی از روش های مفید برای تجزیه و تحلیل قابلیت اطمینان سیستم است آن به طور گسترده در صنایع پردازش مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]HAZOP (خطر و تجزیه و تحلیل عملیاتی) یکی از روش های مفید برای تجزیه و تحلیل قابلیت اطمینان سیستم است این به طور گسترده در صنایع فرایند استفاده می شود

5. The utility model aims to improve the operability and the display identifiability of an operation display device in a tableware cleaning and drying machine.
[ترجمه ترگمان]هدف از این مدل بهبود قابلیت عملکرد و نمایش صفحه نمایش یک دستگاه نمایش عملیات در دستگاه تمیز کردن و خشک کردن دستگاه است
[ترجمه گوگل]مدل ابزار به منظور بهبود قابلیت کارکرد و قابلیت شناسایی صفحه نمایش یک دستگاه نمایش نمایشگر در یک دستگاه تمیز کردن و خشک کردن ماشین ظرفشویی است

6. Operability: User's effort for operating the application and operational control.
[ترجمه ترگمان]Operability: تلاش کاربر برای اجرای برنامه کاربردی و کنترل عملیاتی
[ترجمه گوگل]تلاش کاربر برای اجرای برنامه و کنترل عملیاتی

7. Test and inspection of fire-resisting materials is a work of strong operability and high technology content.
[ترجمه ترگمان]آزمون و بازرسی مواد مقاوم در برابر آتش، اثر عملکرد قوی و محتوای فن آوری بالا است
[ترجمه گوگل]آزمایش و بازرسی مواد مقاوم در برابر آتش، کار کارکردی قوی و محتوای تکنولوژی بالا است

8. And creative on - site marketing management means middle and low light trucks, it is easily operability.
[ترجمه ترگمان]و مدیریت بازاریابی سایت خلاق به معنی کامیون های سبک میانه و کم، به راحتی قابلیت عملکرد است
[ترجمه گوگل]و مدیریت بازاریابی خلاق در سایت به معنای وسیله نقلیه متوسط ​​و کم نور است، به راحتی قابل استفاده است

9. Benefits: To improve management efficiency, visual management, to increase operability.
[ترجمه ترگمان]مزایای: برای بهبود کارایی مدیریت، مدیریت دیداری، برای افزایش قابلیت عملکرد
[ترجمه گوگل]مزایا برای بهبود کارایی مدیریت، مدیریت بصری، افزایش کارایی

10. It is verified that this method enables scheme solving to be implemented with a better operability, which offers a promising way to solve combinatorial explosion problem in conceptual design.
[ترجمه ترگمان]تایید شده است که این روش حل طرح را قادر می سازد که با عملکرد بهتر اجرا شود، که یک روش امیدوار کننده برای حل مساله انفجار ترکیبی در طراحی مفهومی ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]تأیید شده است که این روش باعث می شود که حل مسئله را با عملکرد عملی بهتر اجرا کند، که راه امیدوار کننده ای برای حل مسئله انفجار ترکیبی در طراحی مفهومی است

11. The preparation process of the via hole has simple technology, operability is more convenient than an etching method, and the technology cost is reduced.
[ترجمه ترگمان]فرآیند آماده سازی از طریق یک سوراخ دارای فن آوری ساده ای است، قابلیت عملکرد بهتر از روش زدایش است و هزینه فن آوری نیز کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]روند آماده سازی از طریق سوراخ دارای تکنولوژی ساده است، قابلیت کار راحت تر از روش اچینگ است و هزینه تکنولوژی کاهش می یابد

12. Research cost capitalization in new Enterprise Accounting Standard is that the division between research and development expenses is unclear and lack of operability to some degree.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری در هزینه تحقیق در استاندارد حسابداری سازمانی جدید این است که تقسیم بین هزینه های تحقیق و توسعه نامشخص بوده و قابلیت عملکرد را تا حدی ندارد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری هزینه های تحقیق در استاندارد جدید حسابداری حرفه ای این است که تقسیم بین هزینه های تحقیق و توسعه نامشخص است و به هیچ وجه کمبود عملی است

13. The article believes that in current Chinese foreign trade agency legal system there exist such problems as legislation disunity, unreasonable regulations, lack of operability and so on.
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر این باور است که در سیستم قانونی سازمان تجارت خارجی چین مشکلاتی نظیر عدم پیوستگی قانونی، مقررات غیر منطقی، فقدان قابلیت عملکرد و غیره وجود دارد
[ترجمه گوگل]این مقاله معتقد است که در نظام حقوقی آژانس بین المللی تجارت چینی مشکلات بزرگی وجود دارد مانند تقسیمات قانون، مقررات غیر منطقی، عدم کارایی و غیره

14. Meanwhile, it pointed out that the mode of teaching must follow the antecedence of scientific theories, embodying the rationality, realizability and operability of it.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، نشان داد که شیوه تدریس باید از antecedence های علمی پیروی کند که شامل عقلانیت، realizability و قابلیت عملکرد آن است
[ترجمه گوگل]در همین حال، آن را اشاره کرد که روش آموزش باید پیروی از پیشروی از نظریه های علمی، تجسم عقلانیت، قابل اجرا و عملی بودن آن است

پیشنهاد کاربران

قابلیت عملیاتی بودن داشتن ، عملیاتی ، کاربردینگی

عملکرد

قابلیت بهره برداری ( کارخانه )


کلمات دیگر: