• flow of news, supply of ongoing updates of a newsgroup on the internet
news feed
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The feeder fed new feed to pigs so that they laid on fresh.
[ترجمه ترگمان]ظرف غذای تازه به خوکان که تازه می خوردند غذا می داد
[ترجمه گوگل]فیدر تغذیه تازه را به خوک ها تغذیه می کند تا آنها تازه وارد شوند
[ترجمه گوگل]فیدر تغذیه تازه را به خوک ها تغذیه می کند تا آنها تازه وارد شوند
2. The new feed can fatten the chicken up quickly enough for market.
[ترجمه ترگمان]تغذیه جدید می تواند باعث شود که مرغ به اندازه کافی به اندازه کافی بالا برود
[ترجمه گوگل]خوراک جدید می تواند مرغ را تا حد زیادی به بازار عرضه کند
[ترجمه گوگل]خوراک جدید می تواند مرغ را تا حد زیادی به بازار عرضه کند
3. The new fee structure deters the use of deputies and means that increasing claims effectively lead to decreased payment for each visit.
[ترجمه ترگمان]ساختار هزینه جدید، استفاده از نمایندگان را deters و به این معنی است که افزایش مطالبات به طور موثر منجر به کاهش پرداخت ها برای هر بازدید می شود
[ترجمه گوگل]ساختار هزینه جدید از استفاده از نمایندگان جلوگیری می کند و بدین معنی است که افزایش ادعاهای به طور موثر منجر به کاهش هزینه برای هر بازدید می شود
[ترجمه گوگل]ساختار هزینه جدید از استفاده از نمایندگان جلوگیری می کند و بدین معنی است که افزایش ادعاهای به طور موثر منجر به کاهش هزینه برای هر بازدید می شود
4. Some places have even seen the publicity over new fees attracting extra visitors.
[ترجمه ترگمان]برخی از مکان ها حتی تبلیغات را نسبت به هزینه های جدید جذب کنندگان اضافی دیده اند
[ترجمه گوگل]برخی از اماکن حتی تبلیغات جدیدی را نسبت به هزینه های جدید جذب کرده اند
[ترجمه گوگل]برخی از اماکن حتی تبلیغات جدیدی را نسبت به هزینه های جدید جذب کرده اند
5. The bill to bank the new fees was sponsored by Rep.
[ترجمه ترگمان]لایحه بودجه جدید توسط نماینده مجلس مورد حمایت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]لایحه به بانک هزینه های جدید توسط نماینده حمایت شد
[ترجمه گوگل]لایحه به بانک هزینه های جدید توسط نماینده حمایت شد
6. I saw fresh moose and deer trails leading from the forest below into this new feeding ground.
[ترجمه ترگمان]گوزن شمالی و گوزن کوهی را دیدم که از جنگل پایین به این محل تغذیه جدید منتهی می شد
[ترجمه گوگل]من تازه تربچه های گوزن و گوزن را دیدم که از جنگل زیر به این زمین تغذیه جدید رسیده بود
[ترجمه گوگل]من تازه تربچه های گوزن و گوزن را دیدم که از جنگل زیر به این زمین تغذیه جدید رسیده بود
7. Because the news feed is the stream of activity from all your "friends" you get bombarded with irrelevant information.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این غذا، جریان فعالیت تمام دوستان شما است که با اطلاعات بی ربط بمباران می شوند
[ترجمه گوگل]از آنجا که خوراک خبری جریان فعالیت تمام دوستان شما است، شما با اطلاعات نامناسب بمباران می کنید
[ترجمه گوگل]از آنجا که خوراک خبری جریان فعالیت تمام دوستان شما است، شما با اطلاعات نامناسب بمباران می کنید
8. You'll be able to post events to the news feed, send messages, and other cool stuff using the API.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید رویداده ای مربوط به غذای اخبار، ارسال پیام ها و چیزهای جالب دیگر را با استفاده از API ارسال کنید
[ترجمه گوگل]شما قادر به ارسال وقایع به خوراک خبری، ارسال پیام ها و سایر چیزهای باحال با استفاده از API خواهید بود
[ترجمه گوگل]شما قادر به ارسال وقایع به خوراک خبری، ارسال پیام ها و سایر چیزهای باحال با استفاده از API خواهید بود
9. Easily see status messages or an expanded news feed with a quick mouse movement.
[ترجمه ترگمان]به راحتی پیام های وضعیت و یا یک منبع خبری بسط داده شده با یک حرکت سریع ماوس را مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]حرکت سریع ماوس را به آسانی مشاهده کنید پیام های وضعیت یا خوراک اخبار گسترش یافته
[ترجمه گوگل]حرکت سریع ماوس را به آسانی مشاهده کنید پیام های وضعیت یا خوراک اخبار گسترش یافته
10. The basic homepage layout includes a news feed that keeps you updated about what your friends and networks are up to.
[ترجمه ترگمان]طرح اصلی اصلی شامل یک تغذیه اخبار است که شما را در مورد آنچه که دوستان و شبکه های شما به روز رسانی می کنند، به روز نگه می دارد
[ترجمه گوگل]طرح اولیه صفحه اصلی شامل یک خوراک خبری است که شما را در مورد آنچه دوست و شبکه های شما به روز می کند به روز می کند
[ترجمه گوگل]طرح اولیه صفحه اصلی شامل یک خوراک خبری است که شما را در مورد آنچه دوست و شبکه های شما به روز می کند به روز می کند
11. A failure to read a news feed in your example produces an empty list of news.
[ترجمه ترگمان]یک شکست برای خواندن یک منبع خبری در مثال شما یک لیست خالی از اخبار را تولید می کند
[ترجمه گوگل]عدم خواندن خوراک خبری در مثال شما یک لیست خالی از اخبار را تولید می کند
[ترجمه گوگل]عدم خواندن خوراک خبری در مثال شما یک لیست خالی از اخبار را تولید می کند
12. Once this new version of the news feed goes live, it will probably be one of the largest implementations of real-time status updates on the Internet.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این نسخه جدید از فید پخش می شود، احتمالا یکی از بزرگ ترین کاربردهای به روز رسانی وضعیت واقعی در اینترنت خواهد بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که این نسخه جدید از خوراک خبری زنده می شود، احتمالا یکی از بزرگترین پیاده سازی های به روز رسانی وضعیت در زمان واقعی در اینترنت خواهد بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که این نسخه جدید از خوراک خبری زنده می شود، احتمالا یکی از بزرگترین پیاده سازی های به روز رسانی وضعیت در زمان واقعی در اینترنت خواهد بود
13. The news feed, too, will become part of the mobile experience.
[ترجمه ترگمان]این غذا نیز بخشی از تجربه تلفن همراه خواهد بود
[ترجمه گوگل]خوراک خبری نیز بخشی از تجربه تلفن همراه خواهد بود
[ترجمه گوگل]خوراک خبری نیز بخشی از تجربه تلفن همراه خواهد بود
14. Take a look at your Facebook "news feed," if you're in doubt.
[ترجمه ترگمان]اگر در مورد غذای فیس بوک خود شک دارید، نگاهی به \"تغذیه اخبار\" فیس بوک خود بیاندازید
[ترجمه گوگل]نگاهی به فید خبری فیس بوک خود داشته باشید، اگر شک دارید
[ترجمه گوگل]نگاهی به فید خبری فیس بوک خود داشته باشید، اگر شک دارید
پیشنهاد کاربران
انتقال مداوم اطلاعات برای به روز بودن در زمینه اخبار و دریافت از سایتهای مرجع
گردش اخبار
گردش اطلاعات
گردش اطلاعات
خبررسانی ، خبرنمایی ، خوراک خبری
گزیده خبرها
سرویس خبری
خوراک خبری
تغذیه خبری
news feed ( روابط عمومی و تبلیغات بازرگانی )
واژه مصوب: رشته خبر
تعریف: رشته ای از اقلام خبری که سامانۀ رایانه ای خبررسانی برای مشترکان، مانند رسانه ها و وبگاه ها، ارسال می کند و به صورت خودکار در فاصله های زمانی منظم به روز می شود
واژه مصوب: رشته خبر
تعریف: رشته ای از اقلام خبری که سامانۀ رایانه ای خبررسانی برای مشترکان، مانند رسانه ها و وبگاه ها، ارسال می کند و به صورت خودکار در فاصله های زمانی منظم به روز می شود
کلمات دیگر: