کلمه جو
صفحه اصلی

cogency


معنی : زیرکی، اجبار، قدرت عقیده
معانی دیگر : مستدل بودن، قدرت مجاب سازی، انسجام، استدلال محکم، ضرورت

انگلیسی به فارسی

ضرورت، اجبار، زیرکی، قدرت عقیده


انگلیسی به انگلیسی

• convincing force, persuasiveness

مترادف و متضاد

زیرکی (اسم)
intelligence, agility, sagacity, acuteness, brilliance, cunning, subtlety, astuteness, penetration, perspicuity, cogency, insinuation, perspicacity

اجبار (اسم)
persuasion, constraint, coercion, compulsion, duress, cogency

قدرت عقیده (اسم)
cogency

effectiveness


Synonyms: bearing, concern, connection, conviction, convincingness, force, forcefulness, pertinence, point, potency, power, punch, relevance, strength, validity, validness


Antonyms: impotence, ineffectiveness, invalidity, weakness


جملات نمونه

1. the cogency of his objections
مستدل بودن ایرادات او

2. having no cogency or legal force.
[ترجمه ترگمان]نیازی به قدرت یا نیروی قانونی نداره
[ترجمه گوگل]بدون هیچ مشکلی یا قانونی

3. The film makes its points with cogency and force.
[ترجمه ترگمان]این فیلم نقاط خود را با cogency و نیرو می سازد
[ترجمه گوگل]این فیلم نقاط قوت و ضعف خود را به نمایش می گذارد

4. The cogency of this prescriptive analysis is highly questionable.
[ترجمه ترگمان]استفاده از این تحلیل تجویزی بسیار سوال برانگیز است
[ترجمه گوگل]ملاحظات این تحلیل توصیفی بسیار متضاد است

5. Teachers should discuss the cogency and clarity of such documents and should encourage pupils to improve them.
[ترجمه ترگمان]معلمان باید درباره شفافیت و وضوح این مدارک بحث و تبادل نظر کنند و باید دانش آموزان را تشویق به بهبود آن ها کنند
[ترجمه گوگل]معلمان باید درمورد مشروعیت و وضوح چنین اسنادی بحث کنند و باید دانش آموزان را برای بهبود آنها تشویق کنند

6. The MP argued his position with such cogency and wit that even his opponents were impressed.
[ترجمه ترگمان]نماینده مجلس در مورد موقعیت خود با چنین cogency و wit بحث کرد که حتی مخالفانش تحت تاثیر قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]مأمور موضع خود را با چنین غرور و عصبانیتی که حتا مخالفانش تحت تأثیر قرار گرفته است، مورد بحث قرار دادند

7. there is the problem with the very cogency of the idea itself.
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی خود این ایده وجود دارد
[ترجمه گوگل]مشکل بسیار مهمی از این ایده وجود دارد

8. Still, the underlying reasons for it have some cogency.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دلایل اساسی برای آن برخی cogency دارند
[ترجمه گوگل]با این حال، دلایل اساسی آن، برخی از مشکالت را دارند

9. Qiao Busi states in cogency decided the contribution that couple of law heart Er makes for the company, expect Fadeer to serve as somewhat in new working post.
[ترجمه ترگمان]Qiao Busi از ایالات Busi در cogency به این نتیجه رسیدند که دو قانون قلب قانون برای شرکت ایجاد شده است و انتظار می رود که Fadeer تا حدی در پست کاری جدید خدمت کند
[ترجمه گوگل]Qiao Busi در بی اعتمادی اعلام کرد که این سهم که دو قاعده قلب قانون برای این شرکت ایجاد می کند، انتظار می رود فایدر تا حدودی در پست جدید کار کند

10. But Hamas says, with some cogency, that it has been illegal for Mr Abbas to retain his post as the PA’s president since January this year, when his four-year term should have run out.
[ترجمه ترگمان]اما حماس با برخی cogency می گوید که برای آقای عباس غیر قانونی بوده است که پست خود را به عنوان رئیس جمهور PA از ژانویه امسال حفظ کند، زمانی که دوره چهار ساله او باید خارج شود
[ترجمه گوگل]اما حماس با برخی از غفلت ها می گوید که آقای عباس از ماه ژانویه امسال پس از پایان دوره چهار ساله خود، به عنوان رئیس جمهور این کشور، به عنوان رئیس جمهور این کشور، به عنوان رئیس جمهور این کشور در نظر گرفته شده است

11. You will be graded for clarity, conciseness, originality, cogency of arguments, and ability to synthesize different lines of thinking.
[ترجمه ترگمان]شما برای شفافیت، کارآیی، اصالت، قابلیت استدلال، و توانایی ترکیب کردن خطوط مختلف تفکر، درجه بندی خواهید شد
[ترجمه گوگل]شما برای وضوح، مختصر، اصالت، اعتبار استدلال و توانایی سنتز خطوط مختلف تفکر خواهید شد

12. To see the cogency of this argument, let’s look at a part of the U. S. federal government’s budget.
[ترجمه ترگمان]برای دیدن the این بحث، اجازه دهید به بخشی از U نگاه کنیم اس بودجه دولت فدرال
[ترجمه گوگل]برای دیدن محتوا از این بحث، بیایید بخشی از بودجه دولت فدرال U S را نگاه کنیم

13. So the notion that pragmatics might be the study of aspects of meaning not covered in semantics certainly has some cogency.
[ترجمه ترگمان]بنابراین این تصور که علم گرایی ممکن است مطالعه جنبه هایی از معنا باشد که در علم معنا پوشش داده نمی شود قطعا some دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین مفهوم که ممکن است pragmatics مطالعه جنبه های معنای که در معانی معینی پوشیده نمی شود قطعا برخی از مظاهر

14. It is only by bringing them into the light of day that we can assess their cogency.
[ترجمه ترگمان]فقط با آوردن آن ها به روشنایی روز است که ما می توانیم cogency آن ها را ارزیابی کنیم
[ترجمه گوگل]این تنها با آوردن آنها به نور روز است که ما می توانیم آنها را با دقت بررسی کنیم

the cogency of his objections

مستدل بودن ایرادات او


پیشنهاد کاربران

قدرت عقیده
preconception

قدرت اقناع


کلمات دیگر: