کلمه جو
صفحه اصلی

blatantly

انگلیسی به فارسی

واضح است


انگلیسی به انگلیسی

• in a loud manner; in an obtrusive manner, conspicuously

جملات نمونه

1. its faults have been blatantly demonstrated
عیوب آن به طور بارزی نشان داده شده است.

2. It became blatantly obvious to me that the band wasn't going to last.
[ترجمه ترگمان]کاملا واضح بود که این گروه آخر دوام نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]برای من به شدت آشکار شد که گروه نتوانست به آخر برسد

3. Safety guidelines had been blatantly ignored.
[ترجمه ترگمان]دستورالعمل های ایمنی به وضوح نادیده گرفته شده است
[ترجمه گوگل]دستورالعمل های ایمنی به شدت نادیده گرفته شده است

4. It's exhibitionism to flaunt wealth so blatantly.
[ترجمه ترگمان]این exhibitionism است که ثروت را به معرض نمایش بگذارد
[ترجمه گوگل]این نمایشگرایی است که به طرز محرمانه ای سرزنده است

5. For years, blatantly false assertions have gone unchallenged.
[ترجمه ترگمان]برای سال ها، بی شک اظهارات نادرست بی شرمانه از بین رفته اند
[ترجمه گوگل]برای سالها، ادعاهای دروغینانه بی رحم شده اند

6. They said the song blatantly encouraged the killing of policemen.
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که این ترانه آشکارا قتل ماموران پلیس را تشویق می کند
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که این آهنگ به شدت باعث کشته شدن پلیس شد

7. Both communities suffer continual harassment from a blatantly racist police force(sentence dictionary), they face discrimination in courts and in prison.
[ترجمه ترگمان]هر دو جامعه از آزار و اذیت دائمی از سوی یک نیروی پلیس نژادپرستانه ضد نژاد (فرهنگ لغت)رنج می برند، در دادگاه ها و زندان با تبعیض مواجه می شوند
[ترجمه گوگل]هر دو جوامع از یک نیروی پلیس نژادپرستانه (فرهنگ لغت جمله) به طور مداوم آزار و اذیت می کنند؛ در تبعیض در دادگاه ها و در زندان با آنها برخورد می شود

8. Hobbs had blatantly ignored the legal profession's code of conduct.
[ترجمه ترگمان]هابز به وضوح اصول اخلاقی رفتار قانونی را نادیده گرفته بود
[ترجمه گوگل]هابز به شدت از قانون رفتار حرفه ای قانون نادیده گرفته شده است

9. The more blatantly they were prepared to use their charm, the smoother was the way of escape.
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر آماده بودند تا از جذابیت خود استفاده کنند، smoother راه فرار بود
[ترجمه گوگل]بیشتر واضح بود که آنها آماده بودند تا از جذابیت خود استفاده کنند، راه فرار بود

10. The Rover closed right up, blatantly harassing him into making one mistake that would give them the excuse to stop him.
[ترجمه ترگمان]کاوشگر به سرعت بسته شد و او را آزار می داد که یک اشتباه مرتکب شود و بهانه ای برای متوقف کردنش به آن ها بدهد
[ترجمه گوگل]رور بسته شد و به شدت آزارش داد تا یک اشتباه را مرتکب شود که بهانه ای برای متوقف کردن او می کند

11. It was simply not admissible that something as blatantly solid as a rock could have come from the heavens.
[ترجمه ترگمان]فقط به این دلیل نبود که چیزی به آن اندازه محکم که سنگ می توانست از آسمان بیاید
[ترجمه گوگل]به سادگی غیر قابل قبول بود که چیزی به ظاهر محکم به عنوان یک سنگ ممکن است از آسمان برسد

12. So autumn is a blatantly vital season, contrary to the allegations of sorrowful poets who misconstrue the message of dying leaves.
[ترجمه ترگمان]بنابراین پاییز یک فصل بسیار مهم است، بر خلاف ادعاهای شعرای اسف باری که پیام برگ های در حال مرگ را تکرار می کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین پاییز یک فصل حیاتی و حیاتی است، بر خلاف اتهام شاعران غم انگیز که پیام پیام های مرده را ترک می کنند

13. They walked grandly through the lobby, blatantly arm in arm, pretending they were not defeated.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که وانمود می کردند شکست خورده نیستند، از سرسرای ورودی گذشتند و وانمود کردند که شکست خورده اند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق لابی به شدت راه می رفتند، به طور واضح در دست باز می شدند، تظاهر می کردند که شکست نیافتند

14. He just likes to blatantly seek publicity.
[ترجمه ترگمان] اون فقط دوست داره که شهرت و شهرت پیدا کنه
[ترجمه گوگل]او فقط دوست دارد آشکارا تبلیغات را دنبال کند

15. Anyone who has traveled in Third World countries is aware that the favors of public officials are customarily and blatantly for sale.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که در کشورهای جهان سوم سفر کرده است آگاه است که سود مقامات دولتی بطور سنتی و بی شرمانه برای فروش است
[ترجمه گوگل]هر کسی که در کشورهای جهان سوم سفر کرده است آگاه است که تمایلات مقامات دولتی به طور معمول و واضح برای فروش است

پیشنهاد کاربران

1. به صورت راحت و بی خجالت
2. به صورت واضح و بدون پیچیدگی

گُستاخانه، پُررو پُررو

صراحتاً


کلمات دیگر: