آرام
soberly
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• rationally; in a serious manner; without the influence of alcohol
جملات نمونه
1. We must be soberly aware that there is still a long way ahead of us.
[ترجمه ترگمان]ما باید از این موضوع آگاه باشیم که هنوز راه طولانی در پیش داریم
[ترجمه گوگل]ما باید صبورانه آگاه باشیم که هنوز یک راه طولانی پیش روی ما وجود دارد
[ترجمه گوگل]ما باید صبورانه آگاه باشیم که هنوز یک راه طولانی پیش روی ما وجود دارد
2. She was dressed very soberly in a plain grey suit.
[ترجمه ترگمان]با حالتی موقر با کت و شلوار خاکستری معمولی پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]او بسیار راحت در یک کت و شلوار خاکستری ساده پوشید
[ترجمه گوگل]او بسیار راحت در یک کت و شلوار خاکستری ساده پوشید
3. She saw Ellis, soberly dressed in a well-cut dark suit.
[ترجمه ترگمان]الیس الیس را دید که لباس سیاهی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او الیس را دید، به آرامی در یک کت و شلوار تاریک براق پوشید
[ترجمه گوگل]او الیس را دید، به آرامی در یک کت و شلوار تاریک براق پوشید
4. "There's a new development," he said soberly.
[ترجمه ترگمان]او با لحن موقری گفت: \" توسعه جدیدی وجود دارد \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'پیشرفت جدیدی وجود دارد '
[ترجمه گوگل]او گفت: 'پیشرفت جدیدی وجود دارد '
5. He was dressed soberly in a dark brown jerkin with leggings of the same colour pushed into black soft leather boots.
[ترجمه ترگمان]نیم تنه چرمی تیره پوشیده بود و یک نیم تنه چرمی قهوه ای رنگی بر تن داشت که به رنگ چرم سیاه پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]او به آرامی در یک قهوه ای قهوه ای تیره با لباس های ساق پا از همان رنگ به چکمه های چرم نرم سیاه پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]او به آرامی در یک قهوه ای قهوه ای تیره با لباس های ساق پا از همان رنگ به چکمه های چرم نرم سیاه پوشیده شده بود
6. A queue of men were standing outside, soberly reporting for duty.
[ترجمه ترگمان]صفی از مردان بیرون ایستاده بودند و با وقار تمام منتظر انجام وظیفه بودند
[ترجمه گوگل]یک صف از مردان در خارج ایستاده بودند، به آرامی برای وظیفه گزارش می دادند
[ترجمه گوگل]یک صف از مردان در خارج ایستاده بودند، به آرامی برای وظیفه گزارش می دادند
7. Straightening, she reflected soberly that the only thing missing was a lock on the bedroom door.
[ترجمه ترگمان]صاف ایستاد و به فکر فرو رفت که تنها چیزی که گم شده یک قفل روی در اتاق خواب بود
[ترجمه گوگل]صاف کردن، او به آرامی انعکاس یافت که تنها چیزی که از دست رفته بود قفل در درب اتاق خواب بود
[ترجمه گوگل]صاف کردن، او به آرامی انعکاس یافت که تنها چیزی که از دست رفته بود قفل در درب اتاق خواب بود
8. He was soberly dressed.
[ترجمه ترگمان]با حالتی موقر لباس پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او آرام لباس پوشید
[ترجمه گوگل]او آرام لباس پوشید
9. Julius danced soberly with his Easter egg.
[ترجمه ترگمان]ژولیوس سزار با تخم مرغ پاک خود می رقصید
[ترجمه گوگل]جولیوس با تخم مرغ عید پاک خود را به آرامی با هم رقابت کرد
[ترجمه گوگل]جولیوس با تخم مرغ عید پاک خود را به آرامی با هم رقابت کرد
10. Two relatives listen soberly from the kitchen doorway.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از خویشاوندان با حالتی موقر از در آشپزخانه گوش می دهند
[ترجمه گوگل]دو خویشاوندی از گوشه آشپزخانه گوش فرا می دهند
[ترجمه گوگل]دو خویشاوندی از گوشه آشپزخانه گوش فرا می دهند
11. He began by explaining the Miles affair very soberly and logically, because Mr Greenleaf would probably be pretty alarmed by now.
[ترجمه ترگمان]شروع کرد به توضیح مایلز و منطقی و منطقی، چون اقای Greenleaf احتمالا تا حالا ترسیده بود
[ترجمه گوگل]او با توضیح امور میلس بسیار آرام و منطقی شروع کرد، چرا که آقای Greenleaf احتمالا اکنون بسیار مضطرب خواهد شد
[ترجمه گوگل]او با توضیح امور میلس بسیار آرام و منطقی شروع کرد، چرا که آقای Greenleaf احتمالا اکنون بسیار مضطرب خواهد شد
12. And so, with Toto trotting along soberly behind her, she started on her journey.
[ترجمه ترگمان]و بدین ترتیب، در حالی که توتو هم با وقار تمام پشت سر او یورتمه می رفت، سفر خود را شروع کرد
[ترجمه گوگل]و از این رو، با Toto در حال حرکت به آرامی پشت سر او، او در سفر خود را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]و از این رو، با Toto در حال حرکت به آرامی پشت سر او، او در سفر خود را آغاز کرد
13. The president nodded soberly, motioning the ambassador to a chair.
[ترجمه ترگمان]رئیس با حالتی موقر سرش را تکان داد و به سفیر اشاره کرد که روی یک صندلی بنشیند
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به آرامی صدای زنگ زد، سفیر را به سمت صندلی حرکت کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به آرامی صدای زنگ زد، سفیر را به سمت صندلی حرکت کرد
14. But we should realize soberly that the merged HE institutions do not shut efficaciously.
[ترجمه ترگمان]اما ما باید با توجه به این نکته پی ببریم که ادغام این موسسات با هم گره خورده است
[ترجمه گوگل]اما ما باید صبورانه بر این واقف باشیم که موسسات عالی ادغام شده به طور جدی متوقف نمی شوند
[ترجمه گوگل]اما ما باید صبورانه بر این واقف باشیم که موسسات عالی ادغام شده به طور جدی متوقف نمی شوند
15. "You're a coward," Mark said very plainly and soberly.
[ترجمه ترگمان]مارک با لحنی واضح و موقر گفت: تو یه ترسویی
[ترجمه گوگل]مارک گفت: 'شما یک بزدل هستید، بسیار ساده و آرام
[ترجمه گوگل]مارک گفت: 'شما یک بزدل هستید، بسیار ساده و آرام
دانشنامه عمومی
جدی؛ با حالتی جدی.
پیشنهاد کاربران
متین موقرانه
جدی ــ موقر و متین
هوشیاری - آگاهی
کلمات دیگر: