• public official that works to enforce the law
law officer
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. If I may speak for the Law Officers of the Crown, we are scrupulous in bearing that vital principle in mind.
[ترجمه ترگمان]اگر من به خاطر ماموران قانون کراون حرف بزنم، ما سخت مصمم هستیم که این اصل حیاتی را در ذهن داشته باشیم
[ترجمه گوگل]اگر ممکن است برای افسران قانون تاج صحبت می کنیم، ما در نظر گرفتن این اصل حیاتی دقیق هستیم
[ترجمه گوگل]اگر ممکن است برای افسران قانون تاج صحبت می کنیم، ما در نظر گرفتن این اصل حیاتی دقیق هستیم
2. The law officers should put a stop to the practice forthwith.
[ترجمه ترگمان]افسران انتظامی باید فورا این کار را متوقف کنند
[ترجمه گوگل]افسران قانون باید بدون هیچ زحمتی متوقف شوند
[ترجمه گوگل]افسران قانون باید بدون هیچ زحمتی متوقف شوند
3. A dawn raid by about 200 heavily armed law officers bagged more than 30 members and associates of the white-supremacist prison gang.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۳۰ تن از افسران مسلح که به شدت مسلح بودند، بیش از ۳۰ تن از اعضای باند زندان white را دستگیر کردند
[ترجمه گوگل]بیش از 200 تن از اعضای و گروه های حامی زندان سفیدپوشان، بیش از 200 تن از افسران افراطی مسلح مسلح را کشتند
[ترجمه گوگل]بیش از 200 تن از اعضای و گروه های حامی زندان سفیدپوشان، بیش از 200 تن از افسران افراطی مسلح مسلح را کشتند
4. Tell him to bring a crowd of law officers and a local judge to the inn.
[ترجمه ترگمان]به او بگو یک دسته از افسران قانون و یک قاضی محلی به مسافرخانه بیاورد
[ترجمه گوگل]به او بگوئید که تعداد زیادی از افسران قانون و یک قاضی محلی به مسافرخانه می آورند
[ترجمه گوگل]به او بگوئید که تعداد زیادی از افسران قانون و یک قاضی محلی به مسافرخانه می آورند
5. Scottish law officer who decide whether an alleged criminal shall be prosecute.
[ترجمه ترگمان]افسر مجری قانون اسکاتلند که تصمیم می گیرد که آیا یک مجرم شناخته می شود، تحت پی گرد قانونی قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]افسر قانون اسکاتلندی که تصمیم میگیرد که آیا یک متهم به قتل محکوم شود
[ترجمه گوگل]افسر قانون اسکاتلندی که تصمیم میگیرد که آیا یک متهم به قتل محکوم شود
6. The International Law Division, headed by the Law Officer (International Law), advises the Government on issues relating to public international law.
[ترجمه ترگمان]بخش حقوق بین الملل، به ریاست افسر قانون (قانون بین المللی)، به دولت در مورد مسائل مربوط به قانون بین المللی عمومی مشاوره می دهد
[ترجمه گوگل]بخش حقوق بین الملل به ریاست افسر قانون (حقوق بین الملل)، به مسائل مربوط به قوانین عمومی بین المللی به دولت توصیه می کند
[ترجمه گوگل]بخش حقوق بین الملل به ریاست افسر قانون (حقوق بین الملل)، به مسائل مربوط به قوانین عمومی بین المللی به دولت توصیه می کند
7. As the appointed law officer in the region, he was determined to make them respect his authority.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مامور قانون منصوب در منطقه مصمم بود که آن ها را وادار به احترام به قدرت خود کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان افسر قانونی منصوب شده در منطقه، مصمم بود که به آنها احترام بگذارد
[ترجمه گوگل]او به عنوان افسر قانونی منصوب شده در منطقه، مصمم بود که به آنها احترام بگذارد
8. As adopt west law officer ore that produce come Pingxiang, gentry Pingxiang coal that control exploit, manage leading right begin to be struck, and lose finally.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از افسران مجری قانون غربی که محصولات Pingxiang، طبقه متوسط و متوسط تولید می کنند، ذغال سنگ Pingxiang که بهره برداری از آن را کنترل می کند شروع به ضربه زدن می کند و در نهایت از دست خواهد رفت
[ترجمه گوگل]همانطور که استخراج سنگ آهن افسر منطقه ای که تولید Pingxiang آمده، زغال سنگ Pingxiang زغال سنگ است که کنترل بهره برداری، مدیریت پیشرو حق شروع می شود زده، و در نهایت از دست دادن
[ترجمه گوگل]همانطور که استخراج سنگ آهن افسر منطقه ای که تولید Pingxiang آمده، زغال سنگ Pingxiang زغال سنگ است که کنترل بهره برداری، مدیریت پیشرو حق شروع می شود زده، و در نهایت از دست دادن
9. The law officer advise the government and individual ministry on legal matter.
[ترجمه ترگمان]این مامور قانون به دولت و وزارت کشور در مورد مساله قانونی مشاوره می دهد
[ترجمه گوگل]افسر قانون به وزارت امور خارجه و وزارت امور خارجه در زمینه حقوقی توصیه می کند
[ترجمه گوگل]افسر قانون به وزارت امور خارجه و وزارت امور خارجه در زمینه حقوقی توصیه می کند
10. He was a law officer of sorts, a local guard out looking into the depraved handiwork of a crazed individual, the sort we seem to be seeing more and more of in these dark days.
[ترجمه ترگمان]او یک مامور قانون بود، یک نگهبان محلی که به کار کثیف یک فرد دیوانه تبدیل شده بود، از آن جور که به نظر می رسید بیشتر و بیشتر در این روزه ای تیره به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او یک افسر قانونی بود، یک نگهبان محلی به دنبال دستکاری های ناخوشایند یک فرد دیوانه شده، به نظر می رسد که ما در این روزهای تاریک بیشتر و بیشتر تماشا می کنیم
[ترجمه گوگل]او یک افسر قانونی بود، یک نگهبان محلی به دنبال دستکاری های ناخوشایند یک فرد دیوانه شده، به نظر می رسد که ما در این روزهای تاریک بیشتر و بیشتر تماشا می کنیم
11. The operation of the obscenity law depended to some extent upon the crusading zeal of current law officers.
[ترجمه ترگمان]عمل قانون زشت تا اندازه ای وابسته به شور و شوق افسران کنونی قانون بود
[ترجمه گوگل]عملیات قانون ناخوشی تا حدودی وابسته به اشتیاق صلیبی سربازان افسران فعلی بود
[ترجمه گوگل]عملیات قانون ناخوشی تا حدودی وابسته به اشتیاق صلیبی سربازان افسران فعلی بود
12. He asked a street trader, who said they were the police, London based law officers.
[ترجمه ترگمان]او از یک تاجر خیابانی پرسید که آن ها پلیس، افسران قانون مستقر در لندن هستند
[ترجمه گوگل]او از یک معامله گر خیابانی پرسید که آنها پلیس، افسران قانون اساسی لندن بودند
[ترجمه گوگل]او از یک معامله گر خیابانی پرسید که آنها پلیس، افسران قانون اساسی لندن بودند
13. And someone even exploded a bomb in front of the home of Attorney General A. Mitchell Palmer, the nation's chief law officer.
[ترجمه ترگمان]و یه نفر حتی یه بمب رو جلوی خونه ژنرال دادستان کل منفجر کرده میچل پالمر \"، افسر قانون اصلی ملت\"
[ترجمه گوگل]و کسی حتی یک بمب را در مقابل خانه دادستان کل A میچل پالمر، افسر ارشد قضایی کشور منفجر کرد
[ترجمه گوگل]و کسی حتی یک بمب را در مقابل خانه دادستان کل A میچل پالمر، افسر ارشد قضایی کشور منفجر کرد
14. I jumped up and shouted to the riders. One of the men was Captain Dance, the law officer from the nearby town.
[ترجمه ترگمان]از جا پریدم و به سواران فریاد زدم یکی از مردان، کاپیتان Dance بود که از شهر مجاور آمده بود
[ترجمه گوگل]من پریدم و به سواران فریاد زدم یکی از مردان کاپیتان رقص، افسر قانونی از شهر مجاور بود
[ترجمه گوگل]من پریدم و به سواران فریاد زدم یکی از مردان کاپیتان رقص، افسر قانونی از شهر مجاور بود
پیشنهاد کاربران
افسر پلیس
مقام قضایی
کلمات دیگر: