کلمه جو
صفحه اصلی

putter


معنی : چوگان دسته کوتاه، ور رفتن، ول گشتن، مهمل گشتن
معانی دیگر : (شخص یا ابزار) گذارنده، قرار دهنده (رجوع شود به: put)، (بازی گلف)، چوگان فلزی (برای راندن گوی به سوراخ)، (معمولا با: around یا with یا along) ور رفتن، وقت تلف کردن، بازی گلف چوگان دسته کوتاه، معمولا باabout وaround ور رفتن

انگلیسی به فارسی

(بازی گلف) چوگان دسته کوتاه، ول گشتن، مهمل گشتن،(به‌طور معمول با about و around )ور رفتن


بطری، چوگان دسته کوتاه، ور رفتن، مهمل گشتن، ول گشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: putters, puttering, puttered
مشتقات: putteringly (adv.), putterer (n.)
• : تعریف: to move about or work randomly and with little effort.
اسم ( noun )
(1) تعریف: in golf, a short, flat-faced club that is used in putting.

(2) تعریف: one who putts or is putting.
اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that puts.

• golf club with a narrow head used to make light strokes on the green
dawdle, move about aimlessly
a putter is a club used for hitting a golf ball when it has reached the green.
when a boat or vehicle putters, its engine makes a slow throbbing sound as it moves.
to putter also means the same as to potter about; used in american english.

مترادف و متضاد

چوگان دسته کوتاه (اسم)
putter

ور رفتن (فعل)
twiddle, toy, niggle, scamp, meddle, paddle, jauk, fribble, hang around, putter

ول گشتن (فعل)
traipse, hang around, putter, slosh

مهمل گشتن (فعل)
putter

dawdle


Synonyms: doodle, fiddle, fritter, goof around, loiter, mess, mess around, niggle, poke, potter, puddle, shuffle around, tinker


Antonyms: execute


جملات نمونه

1. She liked to putter in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]دوست داشت در آشپزخانه با چوب گلف بازی کند
[ترجمه گوگل]او به آشپزخانه خوش گذشت

2. He's a good putter.
[ترجمه ترگمان]چوب گلف خوبیه
[ترجمه گوگل]او دوسر خوب است

3. He grabbed the putter from me and funneled all his temporary hatred for the game into effort and sank that twenty-footer.
[ترجمه ترگمان]او the را از من گرفت و تمام نفرت موقت او را به خاطر بازی به انجام رساند و در طول بیست و یکم غرق شد
[ترجمه گوگل]او از من دستگیر شد و تمام تنفر موقت خود را برای بازی به کار گرفت و آن بیست پایی را غرق کرد

4. A £1 95 investment in a Blackjack putter is the catalyst which has brought about a change in fortune for Davies.
[ترجمه ترگمان]یک سرمایه گذاری ۹۵ میلیون پوندی در یک putter بلک جک، کاتالیزور است که باعث تغییر ثروت برای دیویس شده است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری � 1 95 در بتلاک بلک هااک، کاتالیستی است که موجب تغییر در ثروت برای دیویس شده است

5. Craig Stadler lost his putter on Thursday.
[ترجمه ترگمان]کریگ وایت putter را در روز پنجشنبه از دست داد
[ترجمه گوگل]کریگ استدلر روز پنج شنبه خود را از دست داد

6. My Ray Cook putter has me hitting 2-footers like Ray Charles.
[ترجمه ترگمان]نام \"ری کوک My\" من را به ۲ - footers مانند ری چارلز ضربه می زند
[ترجمه گوگل]ریت کوک پرنده من، من 2 پاکت را مانند ری چارلز می بینم

7. They patented the Sam Torrance Putter and Sam signed a contract.
[ترجمه ترگمان]آن ها به دنبال سم لر تور را گرفتند و سام قرارداد را امضا کرد
[ترجمه گوگل]آنها Sam Torrance Putter را اختراع کردند و سام قرارداد را امضا کردند

8. Avoid grounding your putter head at address should there be any chance of the ball moving.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]اجتناب از سرخوردن سر دونده خود را در آدرس باید در صورت وجود هر شانس حرکت توپ

9. I reminded him about the putter and took possession of it in the car park.
[ترجمه ترگمان]درباره چوگان به او یادآوری کردم و آن را در پارک اتومبیل برداشتم
[ترجمه گوگل]من به او در مورد گوزن یادآور شدم و آن را در پارکینگ گرفتم

10. He accidentally snapped his putter in half during one tournament.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]او به طور تصادفی دوتاتر خود را در نیمه در یک مسابقه تکان داد

11. I like to putter around in the garden.
[ترجمه ترگمان] دوست دارم توی باغ بازی کنم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم در اطراف باغچه بچرخم

12. B: I like a putter that looks and feels good.
[ترجمه ترگمان]ب: من یک putter را دوست دارم که ظاهر خوبی دارد و احساس خوبی دارد
[ترجمه گوگل]B من یک پرنده را دوست دارم که به نظر می رسد و احساس خوبی دارد

13. So the basic training according to shot putter is more important.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تمرین پایه با توجه به putter از اهمیت بیشتری برخوردار است
[ترجمه گوگل]بنابراین آموزش پایه با توجه به شاتر شات مهم تر است

14. The putter was hurled into a dusty corner of the attic.
[ترجمه ترگمان]دسته چوگان به گوشه کثیفی از اتاق زیر شیروانی پرت شده بود
[ترجمه گوگل]Putter به یک گوشه گرد و خاکی اتاق زیر شیروانی پرتاب شد

15. I am interested in buying a new putter.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]من علاقه مند به خرید یک وانت جدید هستم

He spent all afternoon puttering with the clock.

تمام بعد از ظهر را صرف ور رفتن به ساعت کرد.


stop puttering around! we have a lot of work to do!

وقت را تلف نکن! خیلی کار داریم!


پیشنهاد کاربران

چوب گلف

در بازی گلف به صورت کلی ۲ نوع چوب وجود دارد یکی driver با کفه ی گرد برای ضربات اول و طولانی دیگری putter با کفه ی پهن برای ضربات کوتاه و هدایت توپ به داخل سوراخ

اطلاعات تکمیلی: زمین بازی را course می نامند
به نقطه شروع بازی tee و به نقطه پایان green می گویند
به فاصله بین tee تا green قسمت fairway گفته میشود
سوراخ های بزرگ و شنی زمین هم bunker نام دارد که باید سعی کنید توپ نره آن بخش
shot ضربه به توپ
par تعداد ضربات مجاز به داخل هر سوراخ برای کسب امتیاز. اگر با بیشتر از آن مقدار توپ را وارد سوراخ کنید به ازای هر ضربه اضافی over par و اگر موفق بشید با کمتر از آن حد توپ را وارد کنید به همان مقدار under par میشید.


کلمات دیگر: