1. He is regarded as very capable but unexciting.
[ترجمه ترگمان]او بسیار توانا اما تصنعی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او به عنوان بسیار توانا، اما غافلگیر کننده در نظر گرفته شده است
2. After Tokyo, Okinawa seemed unexciting at first.
[ترجمه ترگمان]پس از توکیو، اوکیناوا در ابتدا تصنعی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]بعد از توکیو، اوکیناوا در ابتدا به نظر غیرعادی تبدیل شد
3. It was a methodical, unexciting chore.
[ترجمه ترگمان]این یک کار منظم و منظم بود
[ترجمه گوگل]این یک کارآموز روشمند و غیرقابل تحسین بود
4. Part of the answer lies in the unexciting fact that he is prepared to take on the jobs.
[ترجمه ترگمان]بخشی از پاسخ در این واقعیت مهیج نهفته است که او آماده است تا کارها را انجام دهد
[ترجمه گوگل]بخشی از پاسخ این است که در حقیقت غیرمعمول است که او آماده است تا کارها را انجام دهد
5. People are obliged to accept goods that are unexciting or of poor quality.
[ترجمه ترگمان]مردم موظف به پذیرش کالاهایی هستند که unexciting یا کیفیت ضعیف دارند
[ترجمه گوگل]مردم مجبورند که کالاهای غیرقابل انتظار یا کیفیت پایین را بپذیرند
6. Scientists can be so dry and unexciting.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان می توانند چنان خشک و تصنعی باشند
[ترجمه گوگل]دانشمندان می توانند خیلی خشک و غیر منتظره باشند
7. The food was adequate but unexciting.
[ترجمه ترگمان]غذا کفایت می کرد، اما unexciting
[ترجمه گوگل]غذا کافی بود اما غیرقابل تحسین بود
8. An unsuitable Palladian mansion in an unexciting East Anglian village on the edge of the black fens.
[ترجمه ترگمان]یک عمارت نامناسب Palladian در یک روستای unexciting در شرق Anglian در لبه آن سرزمین سیاه
[ترجمه گوگل]یک عمارت Palladian نامناسب در یک روستای غواصی شرق انگلیس در لبه حصیر سیاه
9. And if that sounds unexciting, I have had a life full of turbulence, and I don't need any more.
[ترجمه ترگمان]و اگر این طور به نظر بیاد، من یه زندگی پر از تلاطم دارم و دیگه نیازی به این کار ندارم
[ترجمه گوگل]و اگر این به نظر غیرممکن است، من یک زندگی پر از آشفتگی داشته ام، و من دیگر نیازی به آن ندارم
10. Without them, the Earth would be dull and unexciting, and the countryside would not be the multi-coloured wonderland we know.
[ترجمه ترگمان]بدون آن ها زمین کسل کننده و تصنعی خواهد بود، و حومه شهر the رنگی نیست که ما می شناسیم
[ترجمه گوگل]بدون آنها، زمین خسته کننده و غیرقابل تحسین خواهد بود، و حومه شهر سرزمین عجایب رنگارنگی که ما میدانیم نیست
11. Unglamorous, usually unexciting and normally invisible, the world's financial plumbing is gummed up.
[ترجمه ترگمان]لوله کشی، معمولا unexciting و معمولا نامرئی، لوله کشی مالی دنیا gummed
[ترجمه گوگل]غیر قابل انعطاف، معمولا غیرقابل تحسین و به طور معمول نامرئی، لوله کشی مالی در جهان، از بین رفته است
12. So it can be a heartbreakingly unexciting business at times.
[ترجمه ترگمان]بنابراین می تواند گاهی اوقات کاری غیر مهیج باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است در زمانهای مختلف یک کسب و کار خسته کننده و غیرقابل تحسین باشد
13. This unexciting generalization from experience is the zeroth law of thermodynamics.
[ترجمه ترگمان]این تعمیم تصنعی از تجربه، قانون zeroth ترمودینامیک است
[ترجمه گوگل]این تعمیم غیرمتعارف از تجربه، قانون حرارتی تناوبی است