پر سابقه، کهنه کار، کارکشته، وابسته به پیشترها، سابقی، پیشین، وابسته به زمان های گذشته، قدیمی
old time
پر سابقه، کهنه کار، کارکشته، وابسته به پیشترها، سابقی، پیشین، وابسته به زمان های گذشته، قدیمی
انگلیسی به فارسی
قدیمی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: of, concerning, or typical of long-past times.
• متضاد: modern
• مشابه: antique, old
• متضاد: modern
• مشابه: antique, old
- an old-time weapon
[ترجمه ترگمان] یه اسلحه قدیمی
[ترجمه گوگل] یک سلاح قدیمی
[ترجمه گوگل] یک سلاح قدیمی
• (2) تعریف: having been accepted or used for a long time.
• مشابه: old
• مشابه: old
پیشنهاد کاربران
پرقدمت، کهنه کار
old - time music
an old - time politician
old - time remedies
old - time music
an old - time politician
old - time remedies
کلمات دیگر: