1. Honour to whom honour is due.
[ترجمه ترگمان]افتخار به ایشان شرف دارد
[ترجمه گوگل]افتخار بزن به چه کسی افتخار است
2. Your father’s honour is to you but a second-hand honour.
[ترجمه ترگمان]افتخار پدرت این است که به تو افتخار کند
[ترجمه گوگل]افتخار پدرت برای شما، اما افتخار دوم دست است
3. It is no honour for an eagle to vanquish a dove.
[ترجمه ترگمان]برای یک عقاب افتخاری وجود ندارد که یک فاخته را شکست دهد
[ترجمه گوگل]این یک افتخار نیست که یک کبوتر برنده شود
4. Honour and profit lie not in one sack.
[ترجمه ترگمان]افتخار و سود، نه در یک کیسه
[ترجمه گوگل]افتخار و سود دروغ نیست در یک کیسه
5. Take honour from me and my life is done.
[ترجمه ترگمان]به من افتخار کنید و زندگی من تمام شده است
[ترجمه گوگل]از من خواسته شود و زندگی من انجام شود
6. Better die with honour than live with shame.
[ترجمه ترگمان]بهتر است با افتخار بمیرم تا با شرمساری زندگی کنم
[ترجمه گوگل]بهتر است با افتخار با شرم زندگی کنید
7. From the father comes honour; from the mother, comfort.
[ترجمه ترگمان]از طرف پدر به او افتخار می کنم، از طرف مادر، خیالم راحت می شود
[ترجمه گوگل]از پدر می افتد؛ از مادر، راحتی
8. Take honour from me and my life is undone.
[ترجمه ترگمان]به من افتخار بدهید و زندگی من نابود خواهد شد
[ترجمه گوگل]از من خواسته شود و زندگی ام را متوقف کنم
9. He that desires honour is not worthy of honour.
[ترجمه ترگمان]او به من افتخار می دهد که شرافت و شرف خود را حفظ کنم
[ترجمه گوگل]او که آرزوی افتخار است، شایسته افتخار نیست
10. Learning is wealth to the poor, an honour to the rich, an aid to the young, and a support and comfort to the aged.
[ترجمه ترگمان]آموختن ثروت برای فقرا، احترام به ثروتمندان، کمک به جوانان، و حمایت و آسایش برای افراد مسن است
[ترجمه گوگل]یادگیری ثروت برای فقرا است، افتخار ثروتمندان، کمک به جوانان، و حمایت و آسایش به سالمندان
11. Better poor with honour than rich with shame.
[ترجمه ترگمان]با شرافت بهتر از آن است که از شرمساری ثروتمند باشد
[ترجمه گوگل]فقیر تر با افتخار از غنی با شرم
12. He who does not honour his wife, dishonours himself.
[ترجمه ترگمان]کسی که به زنش افتخار نمی کند، خودش را لو می دهد
[ترجمه گوگل]کسی که همسرش را نادیده می گیرد، خودش را نادیده می گیرد
13. It is better to die with honour than to live in infamy.
[ترجمه ترگمان]مردن با شرافت بهتر از زندگی در رسوایی است
[ترجمه گوگل]بهتر است که با افتخار زندگیتان را بپوشانید تا در بدرفتاری زندگی کنید
14. Money is a bottomless sea, in which honour, conscience and truth may be drowned.
[ترجمه ترگمان]پول یک دریای بیکران است که در آن شرافت، وجدان و حقیقت ممکن است غرق شود
[ترجمه گوگل]پول دریای بی پایانی است که در آن افتخار، وجدان و حقیقت ممکن است غرق شود