1. At the same time, BENISON has obtained the support of world class te - chnology and equipments.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، BENISON پشتیبانی از تجهیزات و تجهیزات کلاس جهانی را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]در همان زمان، BENISON حمایت از تکنولوژی و تجهیزات جهانی را به دست آورد
2. If you can find blessedness, my benison is that I can see you will be happy in faraway country.
[ترجمه ترگمان]سعادت من، اگر شما بتوانید سعادت و سعادت خود را پیدا کنید، این است که می توانم ببینم که شما در سرزمین های دوردست خوشبخت خواهید بود
[ترجمه گوگل]اگر شما می توانید برکت را پیدا کنید، بنیصن من این است که می بینم شما در کشور دور افتخار خواهید بود
3. If you can hear my benison.
[ترجمه ترگمان] اگه صدای منو می شنوی
[ترجمه گوگل]اگر بنیسین را بشنوید
4. BENISON Company is a 40 professional engaged in the manufacture and sale of packaging machinery and materials to Taiwan-funded enterprises .
[ترجمه ترگمان]شرکت BENISON ۴۰ شرکت حرفه ای در تولید و فروش ماشین آلات بسته بندی و مواد به شرکت های سرمایه گذاری شده در تایوان است
[ترجمه گوگل]شرکت BENISON 40 کارمند در زمینه تولید و فروش ماشین آلات بسته بندی و مواد به شرکت های تأمین مالی با تایوان می باشد
5. NO. Transmit music benison by mobile phone.
[ترجمه ترگمان]نه موسیقی Transmit که از طریق تلفن همراه پخش می شود
[ترجمه گوگل]نه فرستادن موسیقی benison توسط تلفن همراه
6. If you can find blessedness, my benison is that I can see you will be happy in faraway country. It's your choice, whether sad or happy, it's a untrammeled way belongs to you absolutely.
[ترجمه ترگمان]سعادت من، اگر شما بتوانید سعادت و سعادت خود را پیدا کنید، این است که می توانم ببینم که شما در سرزمین های دوردست خوشبخت خواهید بود انتخاب شما، چه غمگین و چه شاد، به هیچ وجه به شما تعلق ندارد
[ترجمه گوگل]اگر شما می توانید برکت را پیدا کنید، بنیصن من این است که می بینم شما در کشور دور افتخار خواهید بود این انتخاب شما، چه غم انگیز یا خوشحال است، این یک راه غیرمتعارف متعلق به شما کاملا است
7. If you are admired by your success, my benison is warmly and hortative contemplation traversing congested crowd.
[ترجمه ترگمان]اگر شما از موفقیت های شما تحسین می کنید، benison من به گرمی و hortative که از میان جمعیت عبور می کند، می گذرد
[ترجمه گوگل]اگر از موفقیت شما تحسین برانگیز هستم، بنیسون من استدلال گرمی و هراس است که از جمعیت پر از جمعیت عبور می کند
8. Here, I, on behalf of our manager, express our sincere benison.
[ترجمه ترگمان]من از طرف مدیر، از طرف مدیر برنامه our رو بیان می کنم
[ترجمه گوگل]در اینجا من، از طرف مدیر ما، بنسیس را صادقانه بیان می کنیم
9. Wish you have a beatific Christmas Day with my most heartfelt benison!
[ترجمه ترگمان]ای کاش یه روز کریسمس خوشی رو با most قلبی من داشته باشی
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم یک روز کریسمس مبارک با دلسوز ترین سمفونی من!