کلمه جو
صفحه اصلی

simile


معنی : تشبیه، استعاره، تشابه، صنعت تشبیه
معانی دیگر : (ادبیات) تشبیه، همسان پنداری، مانست گری، مانست سازی (در انگلیسی با: like یا as به کار می رود - با استعاره یا metaphor فرق دارد - سه نمونه ی simile در زیر داده می شود:)، شبیه

انگلیسی به فارسی

(ادبیات) تشبیه، همسان‌پنداری، مانست گری، مانست‌سازی


شبیه سازی، تشبیه، استعاره، صنعت تشبیه، تشابه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a figure of speech in which two dissimilar things are likened, often linked by "like" or "as," as in, "March comes in like a lion and goes out like a lamb". (Cf. metaphor.)

- The teacher considered "sparkling eyes like diamonds" to be a worn-out simile.
[ترجمه ترگمان] معلم \"چشمانی درخشان چون الماس\" را به عنوان یک تشبیه فرسوده در نظر گرفت
[ترجمه گوگل] معلم 'چشمان درخشان مانند الماس' را یک شبیه سازی فرسوده می دانست

• instance in which two dissimilar items are compared using the words "like" or "as"
a simile is an expression which describes one person or thing as being similar to another. for example, the sentences `she runs like a deer' and `he's as white as a sheet' are similes.

مترادف و متضاد

تشبیه (اسم)
comparison, simulation, assimilation, similitude, metaphor, simile

استعاره (اسم)
metaphor, conceit, simile, trope

تشابه (اسم)
likeness, symmetry, resemblance, similarity, homogeny, simile, correspondence, correspondency

صنعت تشبیه (اسم)
simile

جملات نمونه

1. Her style is rich in simile.
[ترجمه ترگمان]سبک او از این simile غنی است
[ترجمه گوگل]سبک او غرق در شبیه سازی است

2. Metaphor and simile are the most commonly used figures of speech in everyday language.
[ترجمه ترگمان]استعاره و تشبیه رایج ترین اشکال گفتاری در زبان روزمره هستند
[ترجمه گوگل]استعاره و شبیه سازی رایجترین جملات سخنرانی در زبان روزمره است

3. Because of its close connection with metaphor, simile may also be considered here.
[ترجمه ترگمان]به دلیل ارتباط نزدیک آن با استعاره، این تشبیه در اینجا نیز ممکن است در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که ارتباط نزدیکی با استعاره وجود دارد، تقلید نیز ممکن است در اینجا مورد توجه قرار گیرد

4. This is the metaphor gone beyond hyperbole into simile.
[ترجمه ترگمان]این تشبیه فراتر از اغراق مبالغه است
[ترجمه گوگل]این استعاره فراتر از حد و مرز است تا تشبیه

5. What dissimilar semantic fields are related through simile?
[ترجمه ترگمان]این simile با چه تفاوت فاحشی با یکدیگر در ارتباط هستند؟
[ترجمه گوگل]چه زمینه های معنایی متفاوت از طریق شبیه سازی ارتباط دارند؟

6. Both Rossetti and Traherne, through simile and metaphor, make the reader work harder.
[ترجمه ترگمان]هم Rossetti و هم Traherne، از طریق تشبیه و تشبیه، کار خواننده را سخت تر می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو Rossetti و Traherne، از طریق تقلید و استعاره، خواننده را سخت تر می کند

7. Adam's simile, not his, thought Rufus with a grimace.
[ترجمه ترگمان]روفوس با چهره ای درهم کشیده فکر کرد: \" تشبیه به آدم، نه او
[ترجمه گوگل]شبیه سازی آدم، نه او، روفوس را با یک تلخی فروتنانه فکر کرد

8. A simile is introduced by a word such as like, as or such.
[ترجمه ترگمان]یک تشبیه با یک کلمه از این قبیل بیان می شود
[ترجمه گوگل]یک شبیه سازی با کلمه ای مانند مانند، یا همان، معرفی می شود

9. SIMILE is a joint project of Massachusetts Institute of Technology (MIT) and the W3C, and it has produced some real gems.
[ترجمه ترگمان]simile یک پروژه مشترک موسسه فن آوری ماساچوست (MIT)و W۳C می باشد و برخی از سنگ های قیمتی واقعی را تولید کرده است
[ترجمه گوگل]SIMILE یک پروژه مشترک از موسسه فناوری ماساچوست (MIT) و W3C است و برخی از جواهرات واقعی را تولید کرده است

10. Especially the appropriate use of simile skill in image element can be considered as his specialty of painting in flowers and birds.
[ترجمه ترگمان]به ویژه استفاده مناسب از این مهارت در عنصر تصویر را می توان به عنوان تخصص خود در نقاشی در گل ها و پرندگان در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]به خصوص استفاده مناسب از مهارت شبیه سازی در عنصر تصویر می تواند به عنوان تخصص خود را از نقاشی در گل و پرندگان در نظر گرفته شود

11. Simile, metaphor, metonymy and synecdoche have the same characteristic that is metaphoric use.
[ترجمه ترگمان]simile، استعاره، metonymy و synecdoche دارای ویژگی یک سان هستند که مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]شبیه سازی، استعاره، metonymy و synecdoche همان ویژگی است که استفاده استعاری است

12. It is not easy to make a simile go on all fours.
[ترجمه ترگمان]درست نیست که با چهار دست و پا دست و پنجه نرم کنی
[ترجمه گوگل]آسان نیست که یک شبیه سازی انجام شود

13. English major : you explicate simile and metaphor in the parachute instructions.
[ترجمه ترگمان]سرگرد انگلیسی: شما explicate و استعاره را در دستور parachute تشبیه می کنید
[ترجمه گوگل]زبان انگلیسی شما اصطلاحات و استعاره را در دستورالعمل چتر نجات بیان می کنید

14. Tropes include metaphor, simile, metonymy, synecdoche, etc.
[ترجمه ترگمان]tropes شامل استعاره، simile، metonymy، synecdoche و غیره هستند
[ترجمه گوگل]طوفان عبارتند از استعاره، شبیه سازی، متونمی، synecdoche و غیره

15. His face split into a simile.
[ترجمه ترگمان]صورتش به یک تشبیه فرو رفت
[ترجمه گوگل]چهره اش تقسیم شده است

His heart is like stone.

دل او مانند سنگ است.


Her cheeks were like roses.

گونه‌های او مثل گل سرخ بودند.


as flies to wanton boys, are we to the gods...

(شکسپیر) ما در مقابل خدایان همچون مگس در برابر کودکان بازیگوش هستیم...


پیشنهاد کاربران

آرایه تشبیه

فرق simile وmetaphor :
While both similes and metaphors are used to make comparisons, the difference between similes and metaphors comes down to a word. در حالی که هر دوبرای تشبیه و استعاره مورد استفاده قرار می گیرند، تفاوت بین تقابل ها و استعاره ها به یک کلمه می رسد.

Similes use the words like or as to compare things—“Life is like a box of chocolates. ” In contrast, metaphors directly state a comparison—“Love is a battlefield. ”
Similes از واژه هایی like یا as برای مقایسه چیزها استفاده می کنند - "زندگی مثل یک جعبه شکلات است. "
در مقابل، استعاره ها به طور مستقیم مقایسه ایی دارند: "عشق یک میدان جنگ است".

تشبیه دو چیز بسیار متفاوت از هم به یکدیگر
To express a resemblance between two fundamentally different things
We should recognize the deference between a simile and a metaphor

metaphor
trope

تمثیل
Simile of the Line
تمثیل خط


کلمات دیگر: