1. Her style is rich in simile.
[ترجمه ترگمان]سبک او از این simile غنی است
[ترجمه گوگل]سبک او غرق در شبیه سازی است
2. Metaphor and simile are the most commonly used figures of speech in everyday language.
[ترجمه ترگمان]استعاره و تشبیه رایج ترین اشکال گفتاری در زبان روزمره هستند
[ترجمه گوگل]استعاره و شبیه سازی رایجترین جملات سخنرانی در زبان روزمره است
3. Because of its close connection with metaphor, simile may also be considered here.
[ترجمه ترگمان]به دلیل ارتباط نزدیک آن با استعاره، این تشبیه در اینجا نیز ممکن است در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که ارتباط نزدیکی با استعاره وجود دارد، تقلید نیز ممکن است در اینجا مورد توجه قرار گیرد
4. This is the metaphor gone beyond hyperbole into simile.
[ترجمه ترگمان]این تشبیه فراتر از اغراق مبالغه است
[ترجمه گوگل]این استعاره فراتر از حد و مرز است تا تشبیه
5. What dissimilar semantic fields are related through simile?
[ترجمه ترگمان]این simile با چه تفاوت فاحشی با یکدیگر در ارتباط هستند؟
[ترجمه گوگل]چه زمینه های معنایی متفاوت از طریق شبیه سازی ارتباط دارند؟
6. Both Rossetti and Traherne, through simile and metaphor, make the reader work harder.
[ترجمه ترگمان]هم Rossetti و هم Traherne، از طریق تشبیه و تشبیه، کار خواننده را سخت تر می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو Rossetti و Traherne، از طریق تقلید و استعاره، خواننده را سخت تر می کند
7. Adam's simile, not his, thought Rufus with a grimace.
[ترجمه ترگمان]روفوس با چهره ای درهم کشیده فکر کرد: \" تشبیه به آدم، نه او
[ترجمه گوگل]شبیه سازی آدم، نه او، روفوس را با یک تلخی فروتنانه فکر کرد
8. A simile is introduced by a word such as like, as or such.
[ترجمه ترگمان]یک تشبیه با یک کلمه از این قبیل بیان می شود
[ترجمه گوگل]یک شبیه سازی با کلمه ای مانند مانند، یا همان، معرفی می شود
9. SIMILE is a joint project of Massachusetts Institute of Technology (MIT) and the W3C, and it has produced some real gems.
[ترجمه ترگمان]simile یک پروژه مشترک موسسه فن آوری ماساچوست (MIT)و W۳C می باشد و برخی از سنگ های قیمتی واقعی را تولید کرده است
[ترجمه گوگل]SIMILE یک پروژه مشترک از موسسه فناوری ماساچوست (MIT) و W3C است و برخی از جواهرات واقعی را تولید کرده است
10. Especially the appropriate use of simile skill in image element can be considered as his specialty of painting in flowers and birds.
[ترجمه ترگمان]به ویژه استفاده مناسب از این مهارت در عنصر تصویر را می توان به عنوان تخصص خود در نقاشی در گل ها و پرندگان در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]به خصوص استفاده مناسب از مهارت شبیه سازی در عنصر تصویر می تواند به عنوان تخصص خود را از نقاشی در گل و پرندگان در نظر گرفته شود
11. Simile, metaphor, metonymy and synecdoche have the same characteristic that is metaphoric use.
[ترجمه ترگمان]simile، استعاره، metonymy و synecdoche دارای ویژگی یک سان هستند که مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]شبیه سازی، استعاره، metonymy و synecdoche همان ویژگی است که استفاده استعاری است
12. It is not easy to make a simile go on all fours.
[ترجمه ترگمان]درست نیست که با چهار دست و پا دست و پنجه نرم کنی
[ترجمه گوگل]آسان نیست که یک شبیه سازی انجام شود
13. English major : you explicate simile and metaphor in the parachute instructions.
[ترجمه ترگمان]سرگرد انگلیسی: شما explicate و استعاره را در دستور parachute تشبیه می کنید
[ترجمه گوگل]زبان انگلیسی شما اصطلاحات و استعاره را در دستورالعمل چتر نجات بیان می کنید
14. Tropes include metaphor, simile, metonymy, synecdoche, etc.
[ترجمه ترگمان]tropes شامل استعاره، simile، metonymy، synecdoche و غیره هستند
[ترجمه گوگل]طوفان عبارتند از استعاره، شبیه سازی، متونمی، synecdoche و غیره
15. His face split into a simile.
[ترجمه ترگمان]صورتش به یک تشبیه فرو رفت
[ترجمه گوگل]چهره اش تقسیم شده است