کلمه جو
صفحه اصلی

great deal

انگلیسی به فارسی

معامله بزرگ


پیشنهاد کاربران

وقت زیادی. بخش وسیعی

تا حدی قابل توجهی، به اندازه ی زیادی

مقدار زیاد

چشمگیر
زیاد

گستره عظیم

بخش وسیعی

مشغله، دغدغه

Have a lot of things

( اگر با افعال لازم بکار برده شود ) = اغلب ، مکرراً

a lot
مقدار زیادی

بخش مهمی از ( با of )
A great deal of movement is accomplished through reflexes.

کلی چیز
I learnt a great deal from her
من کلی چیز از او یاد گرفتم.


کلمات دیگر: