کلمه جو
صفحه اصلی

bow and scrape


خیلی اظهار ادب کردن، خضوع و خشوع کردن

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to behave with excessive politeness and deference.

جملات نمونه

1. The waiter showed us to our table with much bowing and scraping.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت با تعظیم و زحمت ما را به طرف میز ما راهنمایی کرد
[ترجمه گوگل]خدمتگزار ما را به میز ما نشان داد و به شدت گریه و تکان داد

2. It's embarrassing to see staff bowing and scraping to the new director.
[ترجمه ترگمان]دیدن کارکنان در حال تعظیم کردن و گوش دادن به مدیر جدید شرم اور است
[ترجمه گوگل]خجالت آور است که کارکنان را ببوسد و به کارگردان جدید ختم شود

3. She was beginning to tire of all their bowing and scraping.
[ترجمه ترگمان]داشت از همه تعظیم و scraping خسته می شد
[ترجمه گوگل]او شروع به تسلیم شدن و گریه کردن کرد

4. The Oistrakhs bow and scrape in evening dress, on Emi-tape.
[ترجمه ترگمان]با لباس شب و لباس شب، روی نوار چسب
[ترجمه گوگل]اوستراخ ها در لباس عروسی بر روی نوار امی کوبیدند

5. Servants bow and scrape. Khaki shorts replaced by abrasive long trousers for the evening.
[ترجمه ترگمان]این خدمتکاران تعظیم و خراش می کنند شلوارک Khaki را با شلوارهای abrasive به جای خود عوض کرد
[ترجمه گوگل]خدمتکاران تعظیم میکنند شیک های خاکی برای شام جایگزین شلوار بلند ساینده می شوند

6. He refused to bow and scrape to every customer.
[ترجمه ترگمان]او قبول نکرد که هر مشتری را زیر و رو کند
[ترجمه گوگل]او از تعظیم و خراش دادن به هر مشتری اجتناب کرد

7. He was willing to bow and scrape for promotion.
[ترجمه امین جهانگرد] مشتاق بود که برای ترفیع دلا راست بشه
[ترجمه ترگمان]حاضر بود تعظیم کند و ترفیع بگیرد
[ترجمه گوگل]او مایل بود برای ارتقاء تعظیم کند

8. She expects everyone to bow and scrape to her.
[ترجمه امین جهانگرد] انتظار داره همه جلوش دلا راست شن
[ترجمه ترگمان]او از همه انتظار دارد که هر کسی تعظیم کند و به او چنگ بزند
[ترجمه گوگل]او انتظار دارد همه به او تعظیم کنند و به او برسند

9. The empress expected everyone to bow and scrape to her.
[ترجمه ترگمان]ملکه انتظار داشت که همه به او تعظیم کنند
[ترجمه گوگل]وزیر خارجه انتظار داشت که همه به او تعظیم کنند

پیشنهاد کاربران

دلا راست شدن
( کنایه از تملق رئسا )


کلمات دیگر: