• connected to, joined with
in conjunction with
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The moon is in conjunction with the sun.
[ترجمه ترگمان]ماه در ارتباط با خورشید است
[ترجمه گوگل]ماه در ارتباط با خورشید است
[ترجمه گوگل]ماه در ارتباط با خورشید است
2. The worksheets are designed to be used in conjunction with the new course books.
[ترجمه ترگمان]The طراحی شده اند تا در ارتباط با کتاب های درسی جدید مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه گوگل]برگه های طراحی شده برای استفاده در کتاب های جدید مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]برگه های طراحی شده برای استفاده در کتاب های جدید مورد استفاده قرار می گیرند
3. The system is designed to be used in conjunction with a word processing program.
[ترجمه ترگمان]این سیستم برای استفاده در ارتباط با یک برنامه پردازش کلمه طراحی شده است
[ترجمه گوگل]سیستم طراحی شده است که در رابطه با یک برنامه پردازش کلمه مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]سیستم طراحی شده است که در رابطه با یک برنامه پردازش کلمه مورد استفاده قرار گیرد
4. The police are working in conjunction with tax officers on the investigation.
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال کار با ماموران مالیات بر روی تحقیقات است
[ترجمه گوگل]پلیس در ارتباط با افسران مالی در تحقیقات کار می کند
[ترجمه گوگل]پلیس در ارتباط با افسران مالی در تحقیقات کار می کند
5. The army should have operated in conjunction with the fleet to raid the enemy's coast.
[ترجمه ترگمان]ارتش باید در ارتباط با نیروی دریایی برای یورش به ساحل دشمن عمل کرده باشد
[ترجمه گوگل]ارتش باید در ارتباط با ناوگان برای حمله به ساحل دشمن عمل کند
[ترجمه گوگل]ارتش باید در ارتباط با ناوگان برای حمله به ساحل دشمن عمل کند
6. We are working in conjunction with the police.
[ترجمه ترگمان]ما در ارتباط با پلیس کار می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال همکاری با پلیس هستیم
[ترجمه گوگل]ما در حال همکاری با پلیس هستیم
7. David Yeomans and Alan Powers gave lectures in conjunction with their exhibitions.
[ترجمه ترگمان]دیوید Yeomans و آلن بای در رابطه با نمایشگاه های خود سخنرانی کردند
[ترجمه گوگل]دیوید یومنز و آلن پاورز در رابطه با نمایشگاه هایشان سخنرانی کردند
[ترجمه گوگل]دیوید یومنز و آلن پاورز در رابطه با نمایشگاه هایشان سخنرانی کردند
8. These booklets and associated worksheets were used in conjunction with class visits where the librarian gave an introduction to the library.
[ترجمه ترگمان]این کتابچه ها و worksheets همراه در ارتباط با بازدیدهای کلاسی از کتابخانه که کتابدار کتابخانه معرفی کرد مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]این جزوه ها و صفحات مربوطه در ارتباط با بازدیدکنندگان کلاس که در آن کتابدار مقدمه ای بر کتابخانه گذاشت، مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این جزوه ها و صفحات مربوطه در ارتباط با بازدیدکنندگان کلاس که در آن کتابدار مقدمه ای بر کتابخانه گذاشت، مورد استفاده قرار گرفت
9. The goal would be in conjunction with a goal to freeze average product-development costs at Ford at 1995 levels.
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار هماهنگ با یک هدف برای توقف متوسط هزینه های توسعه محصول در فورد در سطوح سال ۱۹۹۵ است
[ترجمه گوگل]هدف این است که در پی هدف قرار دادن هزینه های توسعه محصول در فورد در سال 1995 باشد
[ترجمه گوگل]هدف این است که در پی هدف قرار دادن هزینه های توسعه محصول در فورد در سال 1995 باشد
10. Next, use a hand mirror in conjunction with the wall mirror to get a back view of yourself.
[ترجمه ترگمان]سپس، از یک آینه دستی در کنار آینه دیوار استفاده کنید تا یک نمای پشتی از خود داشته باشید
[ترجمه گوگل]بعد، از یک آینه دست در ارتباط با آینه دیوار استفاده کنید تا بتوانید خود را به عقب برگردانید
[ترجمه گوگل]بعد، از یک آینه دست در ارتباط با آینه دیوار استفاده کنید تا بتوانید خود را به عقب برگردانید
11. Preliminary action was initiated in conjunction with the Strategic Study to discover more about the changing perceptions and requirements of clients.
[ترجمه ترگمان]اقدامات مقدماتی با هم کاری مطالعات استراتژیک برای کشف بیشتر در مورد ادراکات تغییر یافته و الزامات مشتریان آغاز شد
[ترجمه گوگل]اقدام مقدماتی در رابطه با مطالعه استراتژیک آغاز شد تا بیشتر در مورد درک و نیازهای مشتریان تغییر یابد
[ترجمه گوگل]اقدام مقدماتی در رابطه با مطالعه استراتژیک آغاز شد تا بیشتر در مورد درک و نیازهای مشتریان تغییر یابد
12. In conjunction with a panel of 15 personal financial journalists, weightings were attached to these characteristics to produce an index.
[ترجمه ترگمان]در رابطه با یک پنل از ۱۵ روزنامه نگاران مالی شخصی، weightings به این ویژگی ها ضمیمه شدند تا شاخصی را تولید کنند
[ترجمه گوگل]در رابطه با گروهی از 15 روزنامه نگار مالی شخصی، مقیاس ها به این ویژگی ها برای تولید شاخص ها متصل شدند
[ترجمه گوگل]در رابطه با گروهی از 15 روزنامه نگار مالی شخصی، مقیاس ها به این ویژگی ها برای تولید شاخص ها متصل شدند
13. That method is frequently used in conjunction with the schematic method of interpretation and, to a somewhat lesser extent, the literal method.
[ترجمه ترگمان]این روش به کرات در ارتباط با روش کلی تفسیر و تا حدودی کم تر، روش لفظی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این روش بطور متداول در ارتباط با شیوه تفسیر اساسی و به روش کمتری استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این روش بطور متداول در ارتباط با شیوه تفسیر اساسی و به روش کمتری استفاده می شود
14. Increasingly U-series dates are being used in conjunction with electron spin resonance dates using the same materials.
[ترجمه ترگمان]تاریخ های روز به روز به طور فزاینده در ارتباط با تاریخ های تشدید دور الکترونی با استفاده از مواد مشابه مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]تاریخ های سری U به طور روزافزونی در ارتباط با تاریخ های رزونانس اسپین الکترون با استفاده از همان مواد استفاده می شود
[ترجمه گوگل]تاریخ های سری U به طور روزافزونی در ارتباط با تاریخ های رزونانس اسپین الکترون با استفاده از همان مواد استفاده می شود
پیشنهاد کاربران
توأم با
همراه با، به علاوه
به همراه، در رابطه با، در ارتباط با، مرتبط با، به اتفاق، علاوه بر، به ضمیمه، در کنار، دوشادوش، در معیت
به ضمیمه ی، به همراه، در ارتباط با، همراه با، در رابطه با، با همکاریِ
1. Such guidelines should be developed by patent examiners in conjunction with public health experts.
چنین دستورالعمل هایی باید توسط بازرسان ثبت اختراع در همکاری با متخصصان بهداشت عمومی توسعه یابد.
2. These supportive systems are endoskeletal but do not develop in conjunction with guts or nerve cords.
این سیستم های حمایتی اسکلتی اندو هستند اما همراه با روده یا تارهای عصبی ایجاد نمی شوند.
3. As reported previously, at each insertion site some chromosomal DNA was deleted, most likely in conjunction with the integration event.
همانطور که قبلا گزارش شد ، در هر محل الحاق برخی DNA کروموزومی حذف شد ، به احتمال زیاد در رابطه با رویداد ادغام.
in conjunction with= در رابطه با، با همکاریِ، به همراه، در کنار
مترادف=Along with
چنین دستورالعمل هایی باید توسط بازرسان ثبت اختراع در همکاری با متخصصان بهداشت عمومی توسعه یابد.
2. These supportive systems are endoskeletal but do not develop in conjunction with guts or nerve cords.
این سیستم های حمایتی اسکلتی اندو هستند اما همراه با روده یا تارهای عصبی ایجاد نمی شوند.
3. As reported previously, at each insertion site some chromosomal DNA was deleted, most likely in conjunction with the integration event.
همانطور که قبلا گزارش شد ، در هر محل الحاق برخی DNA کروموزومی حذف شد ، به احتمال زیاد در رابطه با رویداد ادغام.
in conjunction with= در رابطه با، با همکاریِ، به همراه، در کنار
مترادف=Along with
کلمات دیگر: