کلمه جو
صفحه اصلی

sea legs


(به ویژه در هوای توفانی) تلوتلو نخوردن در عرشه ی کشتی، قادر به راه رفتن بر عرشه

انگلیسی به فارسی

(به‌ویژه در هوای توفانی) تلوتلو نخوردن در عرشهی کشتی، قادر به راه رفتن بر عرشه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the ability to walk on board a ship, even in rough seas, without losing one's balance.

- We set sail last week, but I still don't have my sea legs.
[ترجمه Sajede] ما یک هفته است سفر دریایی را شروع کردیم اما من هنوز نتوانستم روی عرشه تعادل داشته باشم
[ترجمه ترگمان] ما هفته پیش حرکت کردیم، اما هنوز پای دریا همراهم نیست
[ترجمه گوگل] هفته گذشته ما بادبان را گذاشتهایم اما هنوز پاهای دریایی ندارم

• if you get or find your sea legs, you become used to the movement of a ship at sea, so that you do not feel seasick.

جملات نمونه

1. It won't take you long to find your sea legs.
[ترجمه ترگمان]خیلی طول نخواهد کشید تا پای sea پیدا کنی
[ترجمه گوگل]این طول نمی کشد تا پاهای شما را پیدا کند

2. We found our sea legs.
[ترجمه ترگمان] ما پاهای sea پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]ما پاهای خود را دریا ما است

3. It then dawned on them that maybe sea legs were required for the following morning.
[ترجمه ترگمان]سپس بر روی آن ها دمید که شاید برای صبح روز بعد، پای دریا مورد نیاز باشد
[ترجمه گوگل]پس از آن سپیده دم بر روی آنها بود که ممکن است پاهای ساحلی برای صبح روز بعد لازم باشد

4. Men get sea legs and become catlike and grow beards.
[ترجمه ترگمان]مردان به نرمی پاهای خود را بلند می کنند و ریش های خود را رشد می دهند
[ترجمه گوگل]مردان پاهای دریایی را می گیرند و گربه می شوند و ریش می برند

5. After several days on board, I sea legs and no longer felt seasick.
[ترجمه ترگمان]بعد از چند روز سوار کشتی، من هم پاهایم را دریا زده و دیگر دریا زده نشده بودم
[ترجمه گوگل]پس از چند روز در هیئت مدیره، من ساحل دریا و دیگر احساس دریایی

6. Physical conditions: Healthy, Sea legs, Honest, Assiduous, Male.
[ترجمه ترگمان]شرایط فیزیکی: سالم، پاهای دریایی، درستکار، assiduous، مذکر
[ترجمه گوگل]شرایط فیزیکی: سالم، پای ساحل، صادقانه، متکبر، مرد

7. I felt awful yesterday. But, thankfully, I've found my sea legs now.
[ترجمه ترگمان]دیروز احساس بدی داشتم اما خوشبختانه پاهایم را پیدا کردم
[ترجمه گوگل]دیروز احساس بدی کردم اما، خوشبختانه، اکنون پاهای دریا را پیدا کردم

8. At the end of the day was the guys from the heart of the city who found their sea legs and won.
[ترجمه ترگمان]در پایان روز، افرادی از قلب شهر بودند که پاهای خود را یافتند و برنده شدند
[ترجمه گوگل]در پایان روز، بچه ها از قلب شهر پاهای دریایی خود را یافتند و برنده شدند

9. I have been a seaman for fifteen years, and have never get found my sea legs.
[ترجمه ترگمان]پانزده سال است که دریانوردی کرده ام و هرگز پاهایم را پیدا نکرده ام
[ترجمه گوگل]من پانزده ساله یک دریادار بوده ام و هرگز پاهای دریای من را پیدا نکرده ام

10. As a midshipman, it may take you a while to get sea legs.
[ترجمه ترگمان]به عنوان ملوان کهنه کار، ممکن است مدتی طول بکشد تا پای دریا در میان باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک مامور راهنمایی، ممکن است شما را برای دریافت پاهای دریایی از شما بگیرد

11. He stumbled about the deck for three days before getting his sea legs.
[ترجمه ترگمان]سه روز قبل از گرفتن پای دریا به عرشه آمد
[ترجمه گوگل]او سه روز قبل از گرفتن پاهای دره خود در مورد عرشه شکسته بود

12. The inexperienced sailor has not so far got his sea legs.
[ترجمه ترگمان]ملوان بی تجربه هنوز پای خود را از دست نداده است
[ترجمه گوگل]ملوان بی تجربه تا کنون پای خود را در دریا ندیده است

13. I felt seasick at first, but I soon got my sea legs.
[ترجمه ترگمان]اول دریا دریا زده شدم، اما به زودی پاهایم را گرفتم
[ترجمه گوگل]در ابتدا احساس خشکی کردم، اما به زودی پاهای دریاییام را گرفتم

پیشنهاد کاربران

حفظ تعادل، تلو تلو نخوردن
دیدید مثلا میخواهید سوار قایق بشید هی تلو تلو میخورید و تعادلتون رو حفظ می کنید که توی آب نیفتید، یا وقتی قایق حرکت میکنه هی اینور و اونور میشید و سعی میکنید نیفتید
a person's ability to keep their balance and not feel seasick when on board a moving ship


کلمات دیگر: