کلمه جو
صفحه اصلی

bottled


(گیاه شناسی) شیشه شور مردابی، دم قاطری (جنس callistemon و خانواده ی myrtle که گل های آن استوانه ای شکلند)، در بطری، بطری شده

انگلیسی به فارسی

در بطری، بطری شده


بطری، در بطری ریختن


انگلیسی به انگلیسی

• bottled drinks are sold in bottles.

جملات نمونه

1. bottled beer and canned beer
آبجو بطری و آبجو قوطی (شده)

2. bottled gas
گاز سیلندر شده

3. bottled
در بطری،بطری شده

4. bottled in bond
در بطری ریخته و انبار شده در انبارهای رسمی و متعهد (بیشتر در مورد ویسکی به کار می رود)

5. draft beer is better than bottled beer
آبجو بشکه ای از آبجو بطری شده بهتر است.

6. she would not express her feelings, she bottled them up
احساسات خود را بیان نمی کرد و در خود سرکوب می کرد.

7. The wine was bottled near the vineyard.
[ترجمه ترگمان]شراب در بطری the بود
[ترجمه گوگل]شراب در نزدیکی تاکستان بطری بود

8. Is the lager on draught or is it bottled?
[ترجمه ترگمان]آبجو کم داره یا بطری؟
[ترجمه گوگل]آیا لجر در پیش نویس است یا بطری؟

9. I bottled out of phoning him at the last minute.
[ترجمه ترگمان]در یک دقیقه آخر، من به او تلفن کردم
[ترجمه گوگل]من در آخرین لحظه از تماس با او بی خبر بودم

10. Our warships bottled up the enemy fleet in the harbour.
[ترجمه ترگمان]کشتی های جنگی ما ناوگان دشمن را در بندر پر کرده بود
[ترجمه گوگل]کشتی های جنگی ما ناوگان دشمن را در بندر بطری کردند

11. He was about to speak. Again he bottled himself up.
[ترجمه ترگمان]می خواست حرف بزند دوباره خودش را در بطری خالی کرد
[ترجمه گوگل]او در حال صحبت کردن بود باز هم او خود را بطری بالا

12. The whisky is bottled here before being sent abroad.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به خارج فرستاده شود ویسکی اینجا بطری است
[ترجمه گوگل]ویسکی قبل از فرستادن به خارج از کشور بطری است

13. The bill has been bottled up in Congress.
[ترجمه ترگمان]این لایحه در کنگره بسته بندی شده است
[ترجمه گوگل]این لایحه در کنگره ضمیمه شده است

14. Before the beer can be bottled it has to be fined.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه آبجو بتواند بسته بندی شود، باید جریمه شود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه آبجو بطری شود باید جریمه شود

15. Bottled lemon juice is no good you must use the real thing.
[ترجمه ترگمان]آب لیمویی خوب نیست شما باید از یک چیز واقعی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]آب لیمو بطری خوب نیست، شما باید از چیز واقعی استفاده کنید

پیشنهاد کاربران

دستی دستی چیزی را به باد دادن، خراب کردن یک فرصت عالی
bottled their chances of winning the League

داخل بطری
bottled milk
شیر بطری . . مثل شیر پاکتی


کلمات دیگر: