کلمه جو
صفحه اصلی

beef up


تقویت کردن، افزودن بر

انگلیسی به فارسی

گوشت خوک بالا


انگلیسی به انگلیسی

• increase in size or number; fatten up

جملات نمونه

1. The company plans to beef up our fringe benefit.
[ترجمه ترگمان]برنامه های شرکت به نفع ماست
[ترجمه گوگل]این شرکت قصد دارد تا مزایای محدودی را در اختیار ما قرار دهد

2. We need to find some new players to beef up the team.
[ترجمه ترگمان]ما باید بازیکنان جدیدی پیدا کنیم که تیم را پرورش دهند
[ترجمه گوگل]ما نیاز به پیدا کردن برخی از بازیکنان جدید برای تکمیل تیم

3. The company has been trying to beef up its image.
[ترجمه زمان] شرکت در صدد ارتقاء وجهه خود بوده است.
[ترجمه ترگمان]این شرکت می کوشد تا تصویر خود را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت سعی دارد تصویر خود را بهبود بخشد

4. They're taking on more workers to beef up production.
[ترجمه ترگمان]آن ها کارگران بیشتری را استخدام می کنند تا تولید را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]آنها از کارگران بیشتری برای تولید گوشت استفاده می کنند

5. Beef up this report with some figures and facts.
[ترجمه ساره ماهزاده] این گزارش را با کمی ارقام و واقعیات ارتقاء دهید.
[ترجمه ترگمان]گوشت این گزارش را با ارقام و واقعیات سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]این گزارش را با برخی ارقام و حقایق بالا بگذارید

6. The company has plans to beef up its production.
[ترجمه ترگمان]این شرکت قصد دارد تولید خود را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت قصد دارد تا تولید خود را افزایش دهد

7. They can beef up your status if you're a society hostess.
[ترجمه ترگمان]اگر شما میزبان اجتماع هستید، می توانند status را از هم جدا کنند
[ترجمه گوگل]اگر شما یک میزبان جامعه هستید، آنها می توانند وضعیت شما را بهبود ببخشند

8. The management committee is also to beef up the criteria to be met by new members of the League.
[ترجمه ترگمان]کمیته مدیریت همچنین باید معیارهایی را که توسط اعضای جدید اتحادیه برآورده می شود را پرورش دهد
[ترجمه گوگل]کمیته مدیریت همچنین باید معیارهایی را که اعضای جدید لیگ برآورده می کنند، افزایش دهند

9. The Spurs chief is determined to beef up his midfield following the departures of Stewart and Paul Gascoigne.
[ترجمه ترگمان]The Spurs مصمم است که زمین میانی خود را پس از خروج استوارت و پاول Gascoigne افزایش دهد
[ترجمه گوگل]سرمربی اسپرز پس از خروج استوارت و پل گاسکین، تصمیم می گیرد تا او را به خط میانی خود برساند

10. Meanwhile Solana is forging ahead with plans to beef up his own operation.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، سولانا در حال پیشرفت است و طرح هایی برای افزایش عملکرد خود دارد
[ترجمه گوگل]در همین حال، سولانا قصد دارد تا عملیات خود را انجام دهد

11. It is imperative to effectively beef up international cooperation.
[ترجمه ترگمان]ضروری است که به طور موثر هم کاری های بین المللی را افزایش دهیم
[ترجمه گوگل]ضروری است که همکاری بین المللی را به طور موثر تقویت کنیم

12. A college can beef up its educational level by hiring highly - qualified professors.
[ترجمه ترگمان]یک کالج می تواند سطح تحصیلی خود را با استخدام استادان باتجربه بالا ببرد
[ترجمه گوگل]یک کالج می تواند سطح تحصیلات خود را با استخدام اساتید بسیار متخصص، افزایش دهد

13. Our coaches are going to beef up the quarter backs.
[ترجمه ترگمان]coaches ما دارند از پشت سر هم گوشت گاو می کشند
[ترجمه گوگل]مربیان ما قصد دارند تا فصل چهارم را پشت سر بگذارند

14. Here are 11 ways to beef up your out-of-the-box thinking skills.
[ترجمه ترگمان]در اینجا ۱۱ روش برای افزایش مهارت های تفکر خارج از کادر وجود دارد
[ترجمه گوگل]در اینجا 11 راه برای تفکر مهارت های تفکر خارج از جعبه وجود دارد

15. The military decided to beef up patrols along the border.
[ترجمه ترگمان]ارتش تصمیم گرفت تا گشت های مرزی را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]ارتش تصمیم گرفت تا گشت زنی را در امتداد مرز انجام دهد

پیشنهاد کاربران

تشدید کردن

تقویت کردن

سختگیری کردن، محدودیت را بیشتر کردن

تقویت کردن، بهتر کردن، افزایش دادن، شدت بخشیدن، تشدید کردن/شدن


کلمات دیگر: