1. dinner-table etiquette
آداب میز نهارخوری
2. diplomatic etiquette
آداب (یا نزاکت) دیپلماسی
3. medical etiquette
آداب حرفه ی پزشکی (آداب مورد پسند در حرفه ی پزشکی)
4. observant of the rules of etiquette
پایبند آداب معاشرت
5. If society were a train, the etiquette would be the rails along which only the train could rumble forth; if society were a state coach, the etuquette would be the wheels and axis on which only the coach could roll forward.
[ترجمه سید زاهد میرمرسلی] اگر جامعه را به یک ترن تشبیه کنیم آداب و رسوم در حکم ریلی خواهد بود که ترن ( همانجامعه ) در طول مسیر آن حرکت خواهد کرد.
[ترجمه ترگمان]اگر جامعه یک قطار بود، در امتداد خط آهن تنها قطار حرکت می کرد؛ اگر جامعه یک مربی دولتی بود، etuquette چرخ ها و axis بود که تنها مربی می توانست به جلو حرکت کند
[ترجمه گوگل]اگر جامعه یک قطار بود، اختراع می تواند ریل هایی باشد که در آن تنها قطار می توانست آن را بشکند؛ اگر جامعه یک مربی دولتی بود، اینتویوت چرخ و محور خواهد بود که تنها مربی میتواند به جلو حرکت کند
6. He showed his contempt for social etiquette by not wearing a tie.
[ترجمه ترگمان]به خاطر رعایت آداب معاشرت با کراوات خود را نسبت به آداب معاشرت نشان می داد
[ترجمه گوگل]او نیرنگ خود را برای اخلاق اجتماعی نشان نداد
7. etiquette dictates that men cannot sit while women are standing.
[ترجمه ترگمان]آداب معاشرت نشان می دهد که مردان نمی توانند در حالی که زنان ایستاده اند، بنشینند
[ترجمه گوگل]آداب معاشرت می گوید که مردان نمی توانند در حالی که زنان ایستاده اند نشسته باشند
8. He is an expert on matters of etiquette.
[ترجمه ترگمان]او متخصص مسائل مربوط به آداب معاشرت است
[ترجمه گوگل]او متخصص امور مربوط به اخلاق است
9. Diplomatic etiquette forbids calling for the death of a national leader.
[ترجمه ترگمان]اتیکت دیپلماتیک فراخوانی برای مرگ یک رهبر ملی را منع می کند
[ترجمه گوگل]اخلاق دیپلماتیک ممنوع است که خواستار مرگ یک رهبر ملی شود
10. She's a real stickler for etiquette, so you'd better ask her advice.
[ترجمه ترگمان]او در مورد آداب معاشرت زیاد سخت گیری می کند، بنابراین بهتر است از او مشورت بخواهد
[ترجمه گوگل]او یک شرمنده واقعی برای اخلاق است، بنابراین بهتر است از مشاوره خود بپرسید
11. He had breached etiquette by not informing his superiors of his decision.
[ترجمه ترگمان]او به آداب معاشرت با مافوق خود در این تصمیم رخنه کرده بود
[ترجمه گوگل]او اختراع را نقض کرده بود، بدون اطلاع وی به تصمیم وی
12. The rules of etiquette are not so strict nowadays.
[ترجمه ترگمان]امروزه قوانین آداب و رسوم چندان شدید نیستند
[ترجمه گوگل]قوانین اخلاق در حال حاضر بسیار سخت نیست
13. Etiquette was considered very important in Victorian England.
[ترجمه ترگمان]اتیکت در انگلستان ویکتوریایی خیلی مهم تلقی می شد
[ترجمه گوگل]عتیقه در انگلیس ویکتوریا بسیار مهم بود
14. The station etiquette of the suburban commuter was quite distinctive.
[ترجمه ترگمان]آداب و رسوم اشرافی حومه شهر کاملا متمایز و متمایز بود
[ترجمه گوگل]آداب و رسوم ساحلی حومه شهر کاملا مشخص بود
15. Etiquette requires more or less continuous competition among diners to keep one another's tea-cups topped up.
[ترجمه ترگمان]اتیکت به رقابت مداوم و یا کم تر در میان افراد برای نگه داشتن یک فنجان چای دیگر نیاز دارد
[ترجمه گوگل]آداب و رسوم نیاز به رقابت پیوسته یا مداوم بین دوندگان دارد تا بتوانند فنجانهای چای یکدیگر را بالا بیاورند