روانشناسى : گمانه زنى
dowsing
روانشناسى : گمانه زنى
انگلیسی به انگلیسی
• searching for underground water or minerals with a dowsing rod
جملات نمونه
1. He said that dowsing for water is complete nonsense.
[ترجمه ترگمان]او گفت که dowsing برای آب حماقت کامل است
[ترجمه گوگل]او گفت که dowsing برای آب کامل بی معنی است
[ترجمه گوگل]او گفت که dowsing برای آب کامل بی معنی است
2. Dowsing, who kept a journal of his activities, personally visited nearly sixty churches in East Anglia.
[ترجمه ترگمان]dowsing که یک مجله فعالیت های خود را اداره می کرد، شخصا حدود شصت کلیسا را در East شرقی ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]Dowsing، که یک مجله فعالیت های خود را نگه داشته است، شخصا نزدیک به 60 کلیسا در شرق انگلیس بازدید
[ترجمه گوگل]Dowsing، که یک مجله فعالیت های خود را نگه داشته است، شخصا نزدیک به 60 کلیسا در شرق انگلیس بازدید
3. Dowsing depends on the interaction between the person and the site at a particular time.
[ترجمه ترگمان]dowsing به تعامل بین فرد و مکان در یک زمان خاص بستگی دارد
[ترجمه گوگل]Dowsing بستگی به تعامل بین فرد و سایت در یک زمان خاص دارد
[ترجمه گوگل]Dowsing بستگی به تعامل بین فرد و سایت در یک زمان خاص دارد
4. The dowsing response can tell as much about the dowser as about the site under investigation.
[ترجمه ترگمان]پاسخ dowsing می تواند به اندازه کافی در مورد the در مورد سایت تحت بررسی باشد
[ترجمه گوگل]پاسخ dowsing می تواند به همان اندازه در مورد dowser به عنوان در مورد سایت مورد بررسی است
[ترجمه گوگل]پاسخ dowsing می تواند به همان اندازه در مورد dowser به عنوان در مورد سایت مورد بررسی است
5. Try dowsing without rods: it's much less cumbersome.
[ترجمه ترگمان]dowsing را بدون میله امتحان کنید: این خیلی کم و سنگین است
[ترجمه گوگل]ساندویچ بدون میله ها را امتحان کنید: بسیار کم هزینه است
[ترجمه گوگل]ساندویچ بدون میله ها را امتحان کنید: بسیار کم هزینه است
6. Dowsing has existed as early as the 15th century.
[ترجمه ترگمان]dowsing در اوایل قرن پانزدهم نیز وجود داشته است
[ترجمه گوگل]Dowsing در اوایل قرن 15 وجود داشته است
[ترجمه گوگل]Dowsing در اوایل قرن 15 وجود داشته است
7. Dowsing rods move differently in them because their energy fields are diverse and vibrate at an incredible rate.
[ترجمه ترگمان]میله های dowsing به طور متفاوت در آن ها حرکت می کنند، زیرا حوزه های انرژی آن ها متنوع و در نرخ باور نکردنی نوسان دارند
[ترجمه گوگل]میله های Dowsing در آنها به طور متفاوتی حرکت می کنند؛ چرا که میدان های انرژی آنها متنوع هستند و با سرعت باورنکردنی ارتعاش می کنند
[ترجمه گوگل]میله های Dowsing در آنها به طور متفاوتی حرکت می کنند؛ چرا که میدان های انرژی آنها متنوع هستند و با سرعت باورنکردنی ارتعاش می کنند
8. Pendulum Dowsing is an excellent and simple method for tapping directly into our intuition so that our intuition can guide us as a very powerful diagnostic aid.
[ترجمه ترگمان]Pendulum dowsing یک روش عالی و ساده برای ضربه زدن مستقیم به حدس ما است، به طوری که بینش ما می تواند ما را به عنوان یک کمک تشخیصی بسیار قدرتمند هدایت کند
[ترجمه گوگل]دوزینگ پاندول یک روش عالی و ساده برای بهره برداری مستقیم به شهود ما است، به طوری که شهود ما می تواند ما را به عنوان یک کمک تشخیصی بسیار قدرتمند هدایت کند
[ترجمه گوگل]دوزینگ پاندول یک روش عالی و ساده برای بهره برداری مستقیم به شهود ما است، به طوری که شهود ما می تواند ما را به عنوان یک کمک تشخیصی بسیار قدرتمند هدایت کند
9. Who Can Use or Benefit From Pendulum Dowsing ?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند از Pendulum dowsing سود یا مزایا استفاده کند؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند از پاندول دویدن استفاده کند یا از آن استفاده کند؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند از پاندول دویدن استفاده کند یا از آن استفاده کند؟
10. Afterwards I drove all over Columbus dowsing, and there were no longer any geopathic emanations .
[ترجمه ترگمان]بعد از آن من تمام شهر کلمب را به راه افتادم و دیگر هیچ بوی عجیب و غریب به مشام نمی رسید
[ترجمه گوگل]پس از آن من کلمبوس دویوز را راندم و دیگر هیچ کشش ژئوپاتی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]پس از آن من کلمبوس دویوز را راندم و دیگر هیچ کشش ژئوپاتی وجود نداشت
11. The dowsing rod is a simple instrument which shows the reaction of the human nervous system to certain factors which are unknown to us at this time.
[ترجمه ترگمان]میله dowsing ابزار ساده ای است که عکس العمل سیستم عصبی انسان را به عوامل خاصی نشان می دهد که در این زمان برای ما ناشناخته هستند
[ترجمه گوگل]میله دوزینگ یک ابزار ساده است که نشان دهنده واکنش سیستم عصبی انسان به عوامل خاصی است که در این زمان ناشناخته است
[ترجمه گوگل]میله دوزینگ یک ابزار ساده است که نشان دهنده واکنش سیستم عصبی انسان به عوامل خاصی است که در این زمان ناشناخته است
12. Why? -'Cause that dowsing rod of yours, it's poison oak.
[ترجمه ترگمان]چرا؟ چون اون چوب جادویی تو - اون بلوط سمی - ه
[ترجمه گوگل]چرا؟ -از این به بعد شما میتونید بذارید اون بلوط سمی هست
[ترجمه گوگل]چرا؟ -از این به بعد شما میتونید بذارید اون بلوط سمی هست
13. Ghosts, psychics, dowsing, the "shroud," take your pick, have all been debunked to the very limits of pointlessness.
[ترجمه ترگمان]\"ارواح، غیب psychics\"، \"کفن\"، \"کفن\"، \"pick\"، همه چیز را در حد \"pointlessness\" اثبات کرده اند
[ترجمه گوگل]ارواح، روانشناسی، روانشناسی، روانشناسی، انتخاب خود را، همه را به محدودیتهای بی معنا و ناسازگار تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]ارواح، روانشناسی، روانشناسی، روانشناسی، انتخاب خود را، همه را به محدودیتهای بی معنا و ناسازگار تبدیل کرده است
14. What are Some Common Uses of Pendulum Dowsing ?
[ترجمه ترگمان]کاربردهای رایج of dowsing چیست؟
[ترجمه گوگل]برخی از کاربردهای رایج پاندول دوزینگ چیست؟
[ترجمه گوگل]برخی از کاربردهای رایج پاندول دوزینگ چیست؟
پیشنهاد کاربران
dowsing ( باستانشناسی )
واژه مصوب: دُخاله زنی
تعریف: روش غیرعلمی و حدسی برای یافتن مواد یا پدیدارهای زیرسطحی با استفاده از وسیله ای مشابه عصای آب یابی
واژه مصوب: دُخاله زنی
تعریف: روش غیرعلمی و حدسی برای یافتن مواد یا پدیدارهای زیرسطحی با استفاده از وسیله ای مشابه عصای آب یابی
ردیابی با ذهن
گمانه زنی
the technic of searching for underground water, oil, minerals, etc by help of a pointer
the technic of searching for underground water, oil, minerals, etc by help of a pointer
[شبه علم] میله ی آب یاب؛ دوشاخه ی آب یاب؛ دوشاخه ای که ادعا می شود وقتی به بالای منبع آب زیرزمینی می رسد تکان می خورد. عموماً عده ی زیادی از کشاورزان که به این ادعاها باور می کنندسرکیسه می شوند.
کلمات دیگر: