کلمه جو
صفحه اصلی

refinance


وام جدید گرفتن، شرایط وام یا رهن (وغیره) را عوض کردن، سرمایه گذاری اضافی یا مجدد کردن، بر سرمایه افزودن، (وضع مالی و غیره) نوسامان کردن، از نو تجارت کردن، تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن، سرمایه اضافه اندوختن، یابکار زدن

انگلیسی به فارسی

از نو تجارت کردن، تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن، سرمایه اضافه اندوختن، یابکار زدن


بازپرداخت بدهی، از نو تجارت کردن، سرمایهاضافهاندوختن، تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: refinances, refinancing, refinanced
(1) تعریف: to obtain additional money or credit from.

(2) تعریف: to provide additional money or credit to.

• provide financial support again, provide additional funds or credit (economics)
if a country refinances its debt, it borrows more money and creates a second debt in order to pay the first one. verb here but can also be used as an uncount noun. e.g. ...the necessary refinancing had been pledged.

جملات نمونه

1. A loan was arranged to refinance existing debt.
[ترجمه ترگمان]یک وام برای پرداخت بدهی موجود ترتیب داده شد
[ترجمه گوگل]یک وام به منظور بازپرداخت بدهی های موجود تنظیم شد

2. It can be costly to refinance.
[ترجمه ترگمان]این می تواند برای refinance پر هزینه باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند پیمایشی باشد

3. They have to refinance their loans to pull themselves through.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبورند وام های خود را تخلیه کنند تا خودشان را بکشند
[ترجمه گوگل]آنها باید وام های خود را دوباره پرداخت کنند تا بتوانند خود را از دست بدهند

4. They have managed to refinance their debts and even obtain modest amounts of new money fairly painlessly.
[ترجمه ترگمان]آن ها قادر به پرداخت بدهی های خود و حتی به دست آوردن مقادیر نسبتا کم پول جدید هستند
[ترجمه گوگل]آنها موفق به پرداخت بدهی های خود شده اند و حتی مقادیر کمی از پول جدید را به اندازه کافی بدون دردسر به دست آورده اند

5. Mortgage Refinance Calculator - Should I do a Mortgage Refinance?
[ترجمه ترگمان]با استفاده از Calculator وام مسکن، آیا باید یک وام مسکن را انجام دهم؟
[ترجمه گوگل]ماشین حساب بازپرداخت وام - آیا باید یک وام مسکن راپرداخت کنم؟

6. As collateral to refinance securities a securities finance enterprise.
[ترجمه ترگمان]به عنوان وثیقه برای اوراق بهادار refinance یک شرکت تامین مالی اوراق بهادار
[ترجمه گوگل]به عنوان وثیقه برای اوراق بهادار با استفاده از اوراق بهادار برای سرمایه گذاری اوراق بهادار

7. Instead, it's likely the estate will refinance a $ 300 million loan that's due later this year.
[ترجمه ترگمان]در عوض، احتمالا این ملک حدود ۳۰۰ میلیون دلار وام می گیرد که قرار است در اواخر سال جاری انجام شود
[ترجمه گوگل]در عوض، این احتمال وجود دارد که املاک و مستغلات یک وام 300 میلیون دلاری را که بعدا امسال به سر می برد، دوباره پرداخت کند

8. The Bank started to provide import refinance, outward remittance financing for import, export and import bill advance, accounts receivable financing and forfeiting.
[ترجمه ترگمان]این بانک شروع به ارائه refinance وارداتی، سرمایه گذاری وجوه ارسالی به خارج برای واردات، صدور و واردات لایحه از قبل، تامین مالی حساب های دریافتنی و زیان مالی کرده است
[ترجمه گوگل]بانک شروع به ارائه بازپرداخت واردات، پرداخت مالیات خارجی برای پیشبرد پیش نویس واردات، صادرات و واردات، تامین مالی قرض گرفتن و عدم امناء نمود

9. It is designed to help borrowers refinance with the help of the Federal Housing Administration.
[ترجمه ترگمان]این طرح برای کمک به وام گیرندگان با کمک اداره مسکن فدرال طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این طرح برای کمک به وام گیرندگان با کمک اداره دولتی مسکن طراحی شده است

10. These are companies that refinance themselves in the capital markets every day.
[ترجمه ترگمان]اینها شرکت هایی هستند که هر روز در بازارهای سرمایه شرکت می کنند
[ترجمه گوگل]اینها شرکت هایی هستند که روزانه خود را در بازار سرمایه می کنند

11. When deciding whether or not to refinance, are many factors to consider.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تصمیم گیری در مورد این که آیا به refinance مربوط است یا نه، عوامل بسیاری وجود دارند که باید در نظر گرفته شوند
[ترجمه گوگل]تصمیم گیری در مورد اینکه آیا یا نه refinance، عوامل بسیاری را در نظر بگیرند

12. With bad credit, you can't refinance a high interest mortgage.
[ترجمه ترگمان]با اعتبار بد، تو نمی تونی یه mortgage رو شروع کنی
[ترجمه گوگل]با اعتبار بد، شما نمی توانید یک وام مسکن بالا پرداخت کنید

13. To capture his equity, Murphy must either sell or refinance.
[ترجمه ترگمان]برای ثبت دارایی او، مورفی باید یا بفروشد یا بفروشد
[ترجمه گوگل]مورفی برای به دست آوردن صلاحیت خود، باید یا فروش و یا بازپرداخت بدهی را انجام دهد

14. Net proceeds will be used to repay short and long-term debt, refinance long term debt and for working capital.
[ترجمه ترگمان]درآمد خالص برای بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت و بلند مدت، بدهی بلندمدت و سرمایه کاری مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از خالص برای بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت و بلند مدت، بازپرداخت بدهی های بلند مدت و برای سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد

پیشنهاد کاربران

تسویه

سرمایه گذاری مجدد


کلمات دیگر: