کلمه جو
صفحه اصلی

thrilled

انگلیسی به فارسی

هیجان زده، ذوق زده، شوریده


انگلیسی به انگلیسی

• if you are thrilled about something, you are pleased and excited about it.

جملات نمونه

1. He's not exactly thrilled at the prospect of working for his old rival.
[ترجمه بهزاد] او به افق و چشم انداز کار برای رقیب سابقش امیدوار نیست .
[ترجمه بهار] خوشحال و هیحان زده
[ترجمه ترگمان]او از این که برای رقیب قدیمی اش کار می کند خیلی خوشحال نیست
[ترجمه گوگل]او دقیقا با چشم انداز کار برای رقیب قدیمی اش هیجان زده نیست

2. We were so thrilled to hear about the baby.
[ترجمه سعید] از شنیدن خبر بچه خیلی ذوق زده شدیم.
[ترجمه امیدرضا یوسف پور] ازشندیدن خبر بچه خیلی ذوق زده شدیم
[ترجمه ترگمان]ما خیلی هیجان زده بودیم که درباره بچه حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]ما خیلی هیجان زده بودیم که در مورد نوزاد حرف بزنیم

3. The majesty of the occasion thrilled us all.
[ترجمه سعید] شکوه موقعیت پیش آمده، وجود همه مار ار دربرگرفت/مار ار مبهوت کرد.
[ترجمه ترگمان]اعلی حضرت همه ما را به هیجان می آورد
[ترجمه گوگل]افتخار مناسبت همه ما را هیجان زده کرد

4. The film Titanic thrilled the audience.
[ترجمه ترگمان]فیلم تایتانیک حضار را هیجان زده کرد
[ترجمه گوگل]فیلم تایتانیک مخاطبان را هیجان زده کرد

5. I was so thrilled to get a good report from him.
[ترجمه سعید] از اینکه قرار بود گزارش خوبی از او دریافت کنم بسیار خوشحال بودم.
[ترجمه ترگمان]خیلی هیجان زده بودم که یه گزارش خوب ازش بگیرم
[ترجمه گوگل]من خیلی هیجان زده شدم تا گزارش خوبی از او دریافت کنم

6. In the 1960s, the public thrilled to the idea of space exploration.
[ترجمه سعید] در دهه 1960، مردم مبهوت ایده اکتشاف فضا بودند.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۶۰، مردم از ایده اکتشاف فضایی به هیجان آمدند
[ترجمه گوگل]در دهه 1960، مردم به ایده اکتشاف فضایی هیجان زده بودند

7. I'm thrilled to bits to have won the cash.
[ترجمه سعید] از بردن پول نقد حسابی کیف کردم/تا عمق وجودم حال کردم.
[ترجمه ترگمان]از این که پول را برده باشم هیجان زده هستم
[ترجمه گوگل]من هیجان زده ام به پول نقد

8. The film has thrilled audiences throughout the country.
[ترجمه سعید] این فیلم، مخاطبان را در سراسر کشور جذب خودش کرده است.
[ترجمه ترگمان]این فیلم مخاطبین زیادی را در سراسر کشور به وجد آورده است
[ترجمه گوگل]این فیلم تماشاگران را در سراسر کشور جذاب کرده است

9. The children are thrilled with the new arrival.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از آمدن تازه وارد هیجان زده می شوند
[ترجمه گوگل]بچه ها با ورود جدید هیجان زده می شوند

10. The children were thrilled to bits by their presents.
[ترجمه سعید] بچه ها از گرفتن هدیه هاشون کیف کردند.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از هدیه های آن ها به هیجان آمده بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها با هدایای خود هیجان زده بودند

11. This band has thrilled audiences all over the world.
[ترجمه ترگمان]این گروه تماشاچیان را در سراسر جهان به هیجان آورده است
[ترجمه گوگل]این گروه تماشاگران سراسر جهان را هیجان زده کرده است

12. Jamie was thrilled when the teacher singled out his poem and asked him to read it out.
[ترجمه سعید] هنگامی که آموزگار شعر جیمی را از بقیه جدا کرد و ازاو خواست که آن را بخواند، جیمی خوشحال شد.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که معلم شعرش را برداشت و از او خواست که آن را بخواند، هیجان زده شد
[ترجمه گوگل]جیمی هنگامی که معلم شعر خود را از وی خواند، هیجان زده شد و از او خواست که آن را بخواند

13. The traveller thrilled us with his stories.
[ترجمه ترگمان]مسافر ما را با stories خود به هیجان آورد
[ترجمه گوگل]مسافر ما را با داستانهایش هیجان زده کرد

14. I was thrilled to be invited.
[ترجمه ترگمان] از اینکه دعوت شدم هیجان زده شدم
[ترجمه گوگل]هیجان زده شدم دعوت شدم

15. She was thrilled at the idea of having her very own toys to play with.
[ترجمه ترگمان]از فکر داشتن اسباب بازی های خودش برای بازی هیجان زده بود
[ترجمه گوگل]او از ایده داشتن اسباب بازی های خود برای بازی با آن هیجان زده شد

پیشنهاد کاربران

مشعوف، مسرور، شادمان، خشنود

به وجد آمدن

خوشحال، هیجان زده

ذوق مرگ شدن

بسیار خوشحال شدن از چیزی یا کاری، هیجان زده شدن

ترساندن

ذوق زده شدن

هیجان زده

هیجان زده - ذوق زده - خوشحال

خیلی خوش حال شدن از چیزی یا کاری - هیجان زده زوق زده. . .

معنی دیگر excited
هیجان زده هیجان انگیز

هیجان وذوق زده از یک خبرناگهانی

thrilled=excited, exhilarated


کلمات دیگر: