کلمه جو
صفحه اصلی

spender


گسارنده، خرج کننده، صرف کننده

انگلیسی به فارسی

اسپندر


گسارنده، خرج کننده، صرف کننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who spends, esp. one known to spend large sums of money.
متضاد: saver

• one who spends money; one who wastes money, spendthrift
you use spender to refer to someone who spends money, especially when you want to say how much they spend. for example, a high spender spends a lot of money.

جملات نمونه

1. a lavish spender
آدم گشاده دست در خرج

2. he is a free spender
او راحت پول خرج می کند.

3. He was always a lavish spender.
[ترجمه ترگمان]همیشه یک spender بود
[ترجمه گوگل]او همیشه عاقل و معشوق بود

4. She pegged him as a big spender.
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان یک spender بزرگ در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]او او را به عنوان یک عنصر بزرگ پیوند داد

5. In the early 1980s, Dale Spender edited a collection of essays assessing the impact of feminism on the academic disciplines.
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۸۰، دیل spender مجموعه ای از مقالات ارزیابی تاثیر فمینیسم در رشته های دانشگاهی را ویرایش کرد
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1980، دیل اسپندر مجموعه ای از مقالاتی را برای ارزیابی تأثیر فمینیسم بر رشته های تحصیلی ویرایش کرد

6. The Government has become Britain's biggest spender on advertising.
[ترجمه ترگمان]دولت به بزرگ ترین spender در زمینه تبلیغات تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]دولت بزرگترین سرمایه گذار بریتانیا در تبلیغات است

7. Britain would then become the third highest spender on international development.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا پس از آن سومین spender بزرگ در زمینه توسعه بین المللی خواهد بود
[ترجمه گوگل]بریتانیا پس از آن تبدیل به سومین رقم بالاتر در توسعه بین المللی است

8. The self-supporting peasant was transformed into a spender of money, for all the things he needed were now in the shops.
[ترجمه ترگمان]دهقانی که از حمایت خود حمایت می کرد، به مقدار زیادی پول تبدیل شد، زیرا همه چیزهایی که مورد نیاز بود اکنون در مغازه ها بود
[ترجمه گوگل]دهقانان حمایت کننده به یک پولدار تبدیل شد، زیرا همه چیز مورد نیاز او اکنون در مغازه ها بود

9. For example, we don't think we're spender, but we have trouble saving money.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، ما فکر نمی کنیم که ما spender، اما در صرفه جویی در پول مشکل داریم
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ما فکر نمیکنیم که ما عصبانی هستیم، اما ما صرفه جویی در هزینه را مشکل داریم

10. Once the compulsive spender stops at the mall, she will be unable to control her spending.
[ترجمه ترگمان]وقتی spender وسواسی در مرکز خرید متوقف می شود، او قادر نخواهد بود مخارج خود را کنترل کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که حبس اجباری در بازار متوقف می شود، او نمی تواند هزینه های خود را کنترل کند

11. She's a big eater / spender, ie She eats / spends a lot.
[ترجمه ترگمان]او یک خوار و spender بزرگ است، یعنی غذا را می خورد \/ خرج می کند
[ترجمه گوگل]او یک غذای بزرگ / اسپندر است، یعنی او می خورد / زیادی خرج می کند

12. Meet The Biggest Spender In Sports.
[ترجمه ترگمان]با بزرگ ترین متخصص ورزشی در ورزش ملاقات کنید
[ترجمه گوگل]بزرگترین اسپندر در ورزش را ملاقات کنید

13. Kevin Rudd tries to be a prudent big spender.
[ترجمه ترگمان]کوین رود می کوشد تا a بزرگ محتاط باشد
[ترجمه گوگل]کوین رود تلاش می کند که یک عاقل بزرگ محتاط باشد

14. Both will say the other is the bigger spender.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها خواهند گفت که دیگری the بزرگ تر است
[ترجمه گوگل]هر دو می گویند دیگر بزرگتر است

15. Since America is the biggest spender in space, its approach will heavily influence the world's.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که آمریکا بزرگ ترین spender در فضا است، رویکرد آن به شدت بر جهان تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آمریکا بزرگترین عنصر در فضا است، رویکرد آن به شدت بر جهان تاثیر خواهد گذاشت

پیشنهاد کاربران

ولخرج، خراج، کسی که فقط خرج می کند

هزینه کننده

ولخرج


کلمات دیگر: