کلمه جو
صفحه اصلی

desecrated


(verb transitive) بی حرمت کردن

انگلیسی به فارسی

تخریب شده، بی حرمت کردن


انگلیسی به انگلیسی

• profaned, violated, defiled

جملات نمونه

1. The mosque/shrine was desecrated by vandals.
[ترجمه ترگمان]مسجد \/ مقبره از سوی خرابکاران مورد اهانت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مسجد / معبد توسط خرابکارها مورد تخریب قرار گرفت

2. She shouldn't have desecrated the picture of a religious leader.
[ترجمه ترگمان]او نباید به تصویر یک رهبر مذهبی بی حرمتی کند
[ترجمه گوگل]او نباید تصویر یک رهبر مذهبی را تخریب کند

3. Some of the graves have been desecrated by vandals.
[ترجمه ترگمان]برخی از قبرها به خاطر خراب کردن تخریب شده اند
[ترجمه گوگل]برخی از گورها توسط خرابکارها مورد تخریب قرار گرفته اند

4. The invading army desecrated this holy place when they camped here.
[ترجمه ترگمان]وقتی که در اینجا اردو زدند، ارتش مهاجم به این مکان مقدس بی حرمتی کرد
[ترجمه گوگل]ارتش مهاجم این مکان مقدس را در هنگام تظاهرات در این کشور منزوی کرد

5. The church had been desecrated by vandals.
[ترجمه ترگمان]کلیسا به هیچ وجه به vandals بی حرمتی نکرده بود
[ترجمه گوگل]کلیسا توسط خرابکارها تخریب شده است

6. Most of the Egyptian tombs were desecrated and robbed.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این مقبره های مصری هتک حرمت و غارت شدند
[ترجمه گوگل]بیشتر مقبره های مصری مورد تخریب و غارت قرار گرفتند

7. Never mind that he desecrated their spirit.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که اون به روح اونا بی حرمتی کرده
[ترجمه گوگل]هرگز فکر نکنید که او روح خود را تخریب کرد

8. Protestant rioters desecrated Hailsham parish church in 155 and the old practices were driven steadily underground.
[ترجمه ترگمان]شورشیان پروتستان کلیسای بخش Hailsham را در ۱۵۵ مورد اهانت قرار دادند و شیوه های قدیمی به طور پیوسته در زیر زمین قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]ریشمندان پروتستان در 155 سالگی کلیسای مسلمان هیلشام را تخریب کردند و شیوه های قدیمی به طور پیوسته در زیر زمین رانده شدند

9. Kelly's grave was also desecrated.
[ترجمه ترگمان]قبر کلی نیز مورد اهانت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]قبر کلی نیز مورد تجاوز قرار گرفت

10. King Kwangkaeto 's burial mound remains desecrated and unattended.
[ترجمه ترگمان]محل دفن شاه Kwangkaeto بی حرمت و بدون نظارت باقی می ماند
[ترجمه گوگل]قبر کوه کوانگاکتو همچنان مورد غفلت و بی نظمی قرار می گیرد

11. French anti-war campaigners have desecrated a statue of Winston Churchill in Paris on the anniversary of the death of Rudolf Hess.
[ترجمه ترگمان]مبارزان ضد جنگ فرانسه به مجسمه ای از وینستون چرچیل در پاریس در سالگرد مرگ رودولف هس بی حرمتی کرده اند
[ترجمه گوگل]مبارزان ضد جنگ فرانسه، در سالگرد مرگ رودولف هس، مجسمه وینستون چرچیل را در پاریس تخریب کردند

12. He desecrated Topheth, which was in the Valley of Ben Hinnom, so no one could use it to sacrifice his son or daughter in the fire to Molech.
[ترجمه ترگمان]او به Topheth که در دره بن Hinnom بود بی حرمتی کرد، بنابراین هیچ کس نمی توانست از آن برای قربانی کردن پسر یا دختر خود در آتش به Molech استفاده کند
[ترجمه گوگل]او به Topheth، که در دره بن بن علوم بود، ویران کرد، بنابراین هیچ کس نمی تواند از آن برای فدا کردن فرزند یا دخترش در آتش Molech استفاده کند

13. Yule decorations and the tapestries had been desecrated, burned.
[ترجمه ترگمان]تزیینات شب عید و the بی سرو صدا، بی سرو صدا، سوزانده شده بودند
[ترجمه گوگل]دکوراسیون یول و پرده سینما مورد سوء استفاده قرار گرفت

14. I desecrated a pure heart.
[ترجمه ترگمان]من به یک قلب خالص بی حرمتی کردم
[ترجمه گوگل]من یک قلب خالص را تخریب کردم

15. It is then that the atmosphere of peace becomes tinged with a sense of sadness at such a loss . . . beauty desecrated.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان است که فضای صلح با احساس اندوه در چنین از دست دادن زیبایی و بی حرمتی آمیخته می شود
[ترجمه گوگل]پس از آن فضای صلح با احساس غم و اندوه در چنین تلفاتی رنگ می شود زیبایی تخریب شده

پیشنهاد کاربران

بی حرمت شده


کلمات دیگر: