کلمه جو
صفحه اصلی

adoring

انگلیسی به فارسی

adoring، عشق ورزیدن، ستودن، پرستش کردن، ستایش کردن


انگلیسی به انگلیسی

• loving, admiring; affectionate; showing adoration

جملات نمونه

1. She can still pull in adoring audiences.
[ترجمه ترگمان]او هنوز می تواند مخاطبان adoring را جذب کند
[ترجمه گوگل]او هنوز هم می تواند در تماشاگران مورد علاقه خود را بکشد

2. I refuse to play the part of the adoring wife.
[ترجمه ترگمان]من نمیخوام نقش همسر adoring رو بازی کنم
[ترجمه گوگل]من بخاطر اینکه بخشی از همسر عبادت را بازی می کنم، حاضر نیستم

3. She was always made much of by her adoring friends.
[ترجمه ترگمان]همیشه از دوستان adoring خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]او همیشه توسط دوستان محترمش ساخته شده بود

4. He waved to the adoring crowds.
[ترجمه ترگمان]به جمعیت adoring اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او به جمعیت مورد ستایش حرکت کرد

5. Gesner, sniffing the advance of his adoring fans, suddenly became smug and rather patronizing.
[ترجمه ترگمان]Gesner که the fans را بو می کشید ناگهان مغرورانه و نسبتا متکبر شد
[ترجمه گوگل]گزنر، پیشروی طرفداران ستایشگر خود را، به طور ناگهانی متخاصم و با حجاب شد

6. She doesn't like crowds of adoring relatives and friends, and becomes distressed when too much is going on at once.
[ترجمه ترگمان]او از انبوه دوستان و دوستان adoring خوشش نمی اید، و وقتی بیش از حد عصبانی می شود، مضطرب می شود
[ترجمه گوگل]او مانند بسیاری از دوستان و خویشاوندان خویش را دوست ندارد و زمانی که بیش از حد در یک زمان به سر می برد، ناراحت می شود

7. In the new movie he is Melissa's adoring father.
[ترجمه ترگمان]در فیلم جدید، او پدر adoring ملیسا است
[ترجمه گوگل]در فیلم جدید او پدر مسیحا است

8. Caroline was always surrounded by adoring males, showered with gifts and benefits.
[ترجمه ترگمان]کارولین همیشه توسط مردان adoring احاطه شده بود و مزایا و مزایایی داشت
[ترجمه گوگل]کارولین همیشه با احترام به مردانی که با هدیه و منافع شسته بودند احاطه شده بود

9. Between warring kings, a peacemaker; between adoring spouses, a seducer, or a child.
[ترجمه ترگمان]بین شاهان جنگ، یک انسان صلح طلب، بین یک همسر، یک یا یک بچه
[ترجمه گوگل]بین پادشاهان جنگنده، یک صلحبان؛ بین adooring همسر، یک اغوا کننده، و یا یک کودک است

10. An adoring right-wing press gave him his platform to denounce 000 teachers as incompetent.
[ترجمه ترگمان]یک ناشر با جناح راست به او سخنرانی خود را برای محکوم کردن هزار معلم به عنوان نالایق داد
[ترجمه گوگل]مطبوعات طرفدار مطبوعات به او اجازه دادند که هزار آموزگار را بعنوان بی کفایتی محکوم کند

11. Landed and aristocratic ladies drew his adoring gaze.
[ترجمه ترگمان]زمین فرود آمد و خانم اشرافی روی زمین نشست
[ترجمه گوگل]خانم های فرود آمد و اشرافیت چشم خود را محکم گرفتند

12. Nancy Reagan perfected the art of the adoring smile.
[ترجمه ترگمان]نانسی ریگان هنر لبخند adoring را تکمیل کرد
[ترجمه گوگل]نانسی ریگان هنر لبخند پرستش را کامل کرد

13. Adoring fans crowded around the stage.
[ترجمه ترگمان]هواداران Adoring در اطراف صحنه جمع شدند
[ترجمه گوگل]ستایش طرفداران در اطراف صحنه شلوغ است

14. It contains some features, such as adoring teacher authority, conservative values, the value orientation of official position, and an agent of social stratification.
[ترجمه ترگمان]این شامل ویژگی هایی چون مرجع teacher، ارزش های محافظه کار، گرایش ارزشی موقعیت رسمی و عامل stratification اجتماعی است
[ترجمه گوگل]این شامل برخی از ویژگی های، مانند اعتقاد به مقام معلم، ارزش های محافظه کار، جهت گیری ارزش موقعیت رسمی و عامل طبقه بندی اجتماعی است

پیشنهاد کاربران

دوست داشتنی


کلمات دیگر: