• goose flesh, goose pimples, bumpy condition of the skin caused by a physical or emotional sensation (i.e. cold, fear, surprise)
goose bumps
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
مور مور شدن بدن در زمان ترس
مو به تن سیخ شدن ( مور مور شدن )
مو به تن سیخ شدن
حالتی از پوست که در اثر عواملی مثل سرما یا استرس، به شکل پرز های برجسته یا همان سیخ شدن مو، در می آید، ( این اصطلاح مربوط به انگلیسی آمریکایی میباشد و معادل آن در انگلیسی بریتانیایی goose pimples است )
وحشت درون ( سرد شدن بدن و عرق سرد و مو به تن خیس شدن )
مور مور شدن
ترسیدن مو به تن سیخ شدن
ترجمه آقای منصوری نزدیکترین معنا به کلمه هست.
در مورد سایر دوستان که خواستند کلمه رو با همراهی ترس جلوه بدهند گویا از معادل عربی این کلمه "صرخة الرعب" بهره برده اند و در شناخت معنا، کاری با اصل کلمه نداشته اند. در صورتی که آدمی چنین حالتی رو در مواقع احساسی مثل شنیدن یک موزیک هم ممکنه تجربه کنه.
در مورد سایر دوستان که خواستند کلمه رو با همراهی ترس جلوه بدهند گویا از معادل عربی این کلمه "صرخة الرعب" بهره برده اند و در شناخت معنا، کاری با اصل کلمه نداشته اند. در صورتی که آدمی چنین حالتی رو در مواقع احساسی مثل شنیدن یک موزیک هم ممکنه تجربه کنه.
مو به تن آدم سیخ شدن
ترس و لرز
موهای تنم سیخ شد
You gave me fucking goosebumps
- مو به تنم سیخ شد لعنتی!
پ. ن: این دیالوگ پیمان معادی در فیلم 6underground میباشد.
- مو به تنم سیخ شد لعنتی!
پ. ن: این دیالوگ پیمان معادی در فیلم 6underground میباشد.
مو به تن سیخ شدن
چندش اور
چندش اور
ترجمه درست؛ پوستخاستگی، پوستبرخاستگی، پوستبرامدگی
برای این مفهوم در پارسی واژه ای نداریم ولی سه واژه بالا به خوبی این مفهوم را نمایندگی می کنند و پارسیزبانان نیازی به اندیشیدن پیرامونشان ندارند.
تعریف معنایی واژه
حالتی که بر پوستِ تن نقطه های برآمده پدید می آیند که می تواند در اثر سرما، ترس یا هیجان باشد.
تعریف واژه در واژنامه آکسفورد چونین است؛
a condition in which there are raised spots on your skin because you feel cold, frightened or excited
It gave me goosebumps just to think about it.
برای این مفهوم در پارسی واژه ای نداریم ولی سه واژه بالا به خوبی این مفهوم را نمایندگی می کنند و پارسیزبانان نیازی به اندیشیدن پیرامونشان ندارند.
تعریف معنایی واژه
حالتی که بر پوستِ تن نقطه های برآمده پدید می آیند که می تواند در اثر سرما، ترس یا هیجان باشد.
تعریف واژه در واژنامه آکسفورد چونین است؛
a condition in which there are raised spots on your skin because you feel cold, frightened or excited
It gave me goosebumps just to think about it.
get goosebumps
مور مور شدن، مو به تن سیخ شدن،
( در محاوره دیده شده که اصطلاحِ
"پوست مرغی شدن"
هم بعنوان معادل، استفاده بشه )
بعضی اوقات برای ابراز تعجب، به تنهایی ( بدون get ) استفاده میشه که در اون صورت معادلِ "پشمام" ، "برگام"
و . . . . هست.
مور مور شدن، مو به تن سیخ شدن،
( در محاوره دیده شده که اصطلاحِ
"پوست مرغی شدن"
هم بعنوان معادل، استفاده بشه )
بعضی اوقات برای ابراز تعجب، به تنهایی ( بدون get ) استفاده میشه که در اون صورت معادلِ "پشمام" ، "برگام"
و . . . . هست.
کلمات دیگر: