کلمه جو
صفحه اصلی

inlaid


معنی : منبت کاری شده، مینا کاری شده، جواهر نشان شده
معانی دیگر : (قطعات ریز چیزی را در سطح چیز دیگری فرو کردن به طوری که سطح صاف ایجاد کند) مرصع، گوهر نشان، خاتم کاری، دارای سطح مرصع یا گوهر نشان، دارای طرح خاتم کاری شده

انگلیسی به فارسی

مینا کاری شده، منبت کاری شده، جواهر نشان شده


تزئین شده، منبت کاری شده، مینا کاری شده، جواهر نشان شده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: set into a surface in an ornamental design, or decorated with such an inset design.

- a silver pendant inlaid with gold
[ترجمه ترگمان] یک آویز نقره که با طلا تزیین شده بود
[ترجمه گوگل] آویز نقره ای با طلا تزئین شده است

• decorated with layers of inserted materials

مترادف و متضاد

منبت کاری شده (صفت)
inlaid

مینا کاری شده (صفت)
inlaid

جواهر نشان شده (صفت)
inlaid

جملات نمونه

1. an inlaid cigaret box
قوطی سیگار خاتم (کاری شده)

2. an inlaid table
میز مزین به خاتم کاری

3. a crown inlaid with diamonds
تاج مرصع به الماس

4. The lid of the box had been inlaid with silver.
[ترجمه ترگمان]در صندوق جعبه با نقره تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]درب جعبه نقره ای تزئین شده بود

5. The white marble floors were inlaid in a radial pattern of brass.
[ترجمه ترگمان]کف مرمر سفید با یک الگوی شعاعی از برنج تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]کفهای سنگ مرمر سفید در یک الگوی پرتوی برنجی قرار گرفتند

6. The top of the wooden chest was inlaid with ivory.
[ترجمه ترگمان]بالای صندوق چوبی با عاج تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]بالا از سینه چوبی با عاج تزریق شد

7. The box was inlaid with gold monograms.
[ترجمه ترگمان]جعبه با حروف اول monograms تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]جعبه با طنز طلا تزئین شده بود

8. Victorian inlaid china-cabinet, £180; ruby oil lamp, £17
[ترجمه ترگمان]ظروف چینی برجسته ویکتوریایی، ۱۸۰ یورو، لامپ نفتی یاقوتی، ۱۷ پوند
[ترجمه گوگل]کابینت تزئینی ویکتوریا، 180 پوند؛ لامپ نفت روبین، 17 پوند

9. His intricately patterned, inlaid tabletop designs represent hundreds of hours of work.
[ترجمه ترگمان]طرح های ظریف بر روی میز او صدها ساعت کار را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]طرح های پلاستیکی پیچیده و الگوی خود را نشان می دهد صدها ساعت کار

10. Very good value woollen garments, inlaid wooden souvenirs or leather goods may be bought at market stalls and some shops.
[ترجمه ترگمان]لباس های پشمی با ارزش بسیار خوب، souvenirs چوبی و یا کالاهای چرمی ممکن است در غرفه های بازار و برخی مغازه ها خریداری شوند
[ترجمه گوگل]لباس های پشمی بسیار ارزشمند، سوغاتی های چوبی تزئینی یا کالاهای چرمی می توانند در فروشگاه های اصطبل و بعضی از مغازه ها خریداری شوند

11. An inlaid piano-stool, went for £125 while two bedroom mirrors made £140.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دو آینه اتاق خواب ۱۴۰ پوند ساخته بودند، یک چهارپایه چوبی با ارزش ۱۲۵ پوند برای ۱۲۵ پوند در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]یک مدفوع پیاپی مجهز به انگشتی برای 125 پوند، در حالی که آینه دو اتاق خواب 140 پوند ساخته شده است

12. The maple neck has 22 frets inlaid in a rosewood fingerboard.
[ترجمه ترگمان]گردن افرا ۲۲ frets دارد که در یک جعبه صندل سرخ حکاکی شده است
[ترجمه گوگل]گردن افرا دارای 22 عدد است که در یک انگشت قرمز چوب تزریق می شود

13. The inlaid chequerboard top of the coffee table houses all kind of games, including backgammon, chess and Scrabble.
[ترجمه ترگمان]بالای میز قهوه، همه نوع بازی ها، از جمله تخته نرد، شطرنج، و Scrabble وجود دارد
[ترجمه گوگل]بالای صفحه نمایش قهوه ای مجهز شده از صفحه قهوه، انواع بازی ها، از جمله تخته نرد، شطرنج و اسکاببل را در بر می گیرد

14. Victorian inlaid music cabinet, £220; miniature watercolour on porcelain, Lady Hamilton, £2
[ترجمه ترگمان]قفسه موسیقی inlaid ویکتوریایی، ۲۲۰ پوند، watercolour کوچک روی چینی، لیدی همیلتن، ۲ پوند
[ترجمه گوگل]کابینت موسیقی کشیده ویکتوریا، 220 پوند؛ آبرنگ مینیاتوری بر روی پرسلن، لیدی همیلتون، 2 پوند

an inlaid cigaret box

قوطی سیگار خاتم (کاری شده)


a crown inlaid with diamonds

تاج مرصع به الماس


an inlaid table

میز مزین به خاتم‌کاری


پیشنهاد کاربران

منبت کاری و خاتم کاری به این هنر نمیگن و خیلی متفاوته.
اسم صحیحش مرصع کاری، جواهرنگاری، یا مخراج کاری هست.
مرصع به معنای جواهر قرار دادن بر چیزی

مزین شده


کلمات دیگر: