کلمه جو
صفحه اصلی

accrued


افزوده شدن، منتج گردیدن، تعلق گرفتن

انگلیسی به فارسی

جمع شد، تعلق گرفتن، افزوده شدن، منتج گردیدن


انگلیسی به انگلیسی

• accumulated, amassed

جملات نمونه

1. The interest accrued over the months.
[ترجمه ترگمان]سود حاصل از این ماه ها بود
[ترجمه گوگل]این علاقه در ماههای گذشته افزایش یافته است

2. I owed £000 — part of this was accrued interest.
[ترجمه ترگمان]من به پوند بدهکار بودم - قسمتی از این علاقه بیشتر بود
[ترجمه گوگل]من 000 پوند بدهکار بودم - بخشی از این بود که منافع جبران شد

3. The interest accrued to our account.
[ترجمه ترگمان]علاقه به حساب ما
[ترجمه گوگل]علاقه به حساب ما افزایش یافت

4. A cause of action has accrued when the right to sue has become vested.
[ترجمه ترگمان]دلیل عمل ناشی از واگذاری حق اقامه دعوی می باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که حق تقاضای تقدیم مجلس شده است علت عمل جاری است

5. I have accrued a set of commemoration stamps.
[ترجمه ترگمان]من برای شما چند تا تمبر مخصوص یاد گرفتم
[ترجمه گوگل]من مجموعه ای از تمبرهای یادبود را به دست آورده ام

6. The company had accrued debts of over 1000 yuan.
[ترجمه ترگمان]این شرکت مقروض بیش از ۱۰۰۰ یوان بود
[ترجمه گوگل]این شرکت بدهی های بیش از 1000 یوان را به دست آورده است

7. And since the credit accrued to him, he held his peace.
[ترجمه ترگمان]و از زمانی که the به او تعلق یافته بود، آرامش خود را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]و از آنجاییکه اعتبار به او داده شد، او آرامش خود را حفظ کرد

8. Losses had also accrued from discounts and subsidies to private and public banks, and from exchange rate speculation.
[ترجمه ترگمان]خسارات ناشی از تخفیف و یارانه ها به بانک های خصوصی و دولتی و از معاملات نرخ ارز می باشد
[ترجمه گوگل]از دست دادن ها نیز از تخفیف ها و یارانه ها به بانک های خصوصی و عمومی و از گمانه زنی نرخ ارز حاصل شد

9. I then attempted to assess how much advantage accrued from each such possible use.
[ترجمه ترگمان]سپس تلاش کردم تا میزان مزیت را از هر یک از این استفاده ممکن ارزیابی کنم
[ترجمه گوگل]سپس سعی کردم به بررسی میزان مزیتی که از هرگونه چنین استفاده احتمالی می توانستم برآورد کنم

10. Since then much evidence has accrued that p53 is a tumour suppressor gene involved in a wide range of human malignancies.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان تاکنون شواهد بسیاری به دست آمده که p۵۳ یک تومور باشد که در گستره وسیعی از malignancies انسان فعالیت می کند
[ترجمه گوگل]از آن زمان به بعد شواهد فراوانی وجود دارد که p53 یک ژن سرکوب کننده تومور است که در طیف گسترده ای از بدخیمی های انسانی قرار دارد

11. Hours accrued during this period will be taken at a later date in accordance with cover.
[ترجمه ترگمان]ساعات به دست آمده در این دوره در روز بعد مطابق با پوشش داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]ساعتها در این مدت جمع شده و با توجه به پوشش، در یک تاریخ بعد برگزار می شود

12. Thus the absence does not reduce accrued rights to redundancy pay or to notice entitlement.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، عدم وجود حقوق ناشی از پرداخت افزونگی و یا توجه به برنامه های استحقاقی را کاهش نمی دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین فقدان، حق تقارن را به پرداخت هزینه های اضافی و یا اطلاع دادن به حقوق را کاهش نمی دهد

13. The accrued interest element will be shown separately on the contract note.
[ترجمه ترگمان]عنصر سود متعلقه به طور جداگانه در یادداشت قرارداد نشان داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]عنصر بهره جبران شده به طور جداگانه در یادداشت قرارداد نشان داده می شود

14. These benefits, which accrued from inflation, far outweighed its disadvantages, such as increased prices for equipment and other working capital.
[ترجمه ترگمان]این مزایا، که از تورم ناشی می شود، از معایب آن، مانند افزایش قیمت برای تجهیزات و دیگر سرمایه کاری بیشتر است
[ترجمه گوگل]این منافع، که از تورم حاصل شده، به مراتب از معایب آن کاست، مانند افزایش قیمت تجهیزات و سایر سرمایه های معین

15. Holders tendering Notes will also receive accrued and unpaid interest up to, but not including, the payment date.
[ترجمه ترگمان]اسناد مناقصه و مناقصه دارندگان وام دریافتی و پرداخت نشده را دریافت خواهند کرد، اما تاریخ پرداخت را شامل نمی شود
[ترجمه گوگل]برگزارکنندگان برگزاری یادداشت ها همچنین به تاریخ پرداخت، اما نه از جمله، دریافت سود وجوه نقدی را دریافت خواهند کرد

پیشنهاد کاربران

در حسابداری:
محقق شده برای درآمد
تحمل شده برای هزینه

تحقق یافته

ملحقه. . . حاصله

بدهی معوقه و پرداخت نشده


کلمات دیگر: