کلمه جو
صفحه اصلی

unloving

انگلیسی به فارسی

ناخوشایند


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of loving.
متضاد: loving

• not loving or affectionate, cold
you say that people are unloving when they do not show love to other people, especially their own family.

جملات نمونه

1. The overworked, overextended parent may be seen as unloving, but may simply be exhausted.
[ترجمه ترگمان]خستگی بیش از حد، والد overextended ممکن است به عنوان unloving دیده شود، اما ممکن است به سادگی از بین برود
[ترجمه گوگل]پدر و مادر بیش از حد کار کرده، بیش از حد، ممکن است به عنوان unloving دیده می شود، اما ممکن است به سادگی خسته

2. He had been angry and cruel, violent and unloving.
[ترجمه ترگمان]خشمگین و بی رحم، خشن و بی عاطفه بود
[ترجمه گوگل]او عصبانی و بی رحمانه، خشونت آمیز و ناخوشایند بوده است

3. Unloving thoughts sit in your aura and attract more of the same lower vibration to you.
[ترجمه ترگمان]افکار unloving در هاله شما می نشینند و لرزش کم تر مشابهی را به شما جذب می کنند
[ترجمه گوگل]افکار ناخوشایند در هوای شما نشسته و بیشتر از همان ارتعاش کمتری برای شما جذب می کنند

4. Aicha Kossoko exerts a brooding presence as Octavia, suffering nobly through her politically expedient marriage to the unloving Antony.
[ترجمه ترگمان]Aicha Kossoko حضور متفکر را به عنوان اوکتاویا اعمال می کند، که از طریق ازدواج expedient از نظر سیاسی، از ازدواج مناسب خود با the آنتونیوس رنج می برد
[ترجمه گوگل]Aicha Kossoko حضور او را به عنوان Octavia اعزام می کند، از طریق ازدواج سیاسی مناسب خود با Antony unloving عذرخواهی می کند

5. Her marriage was in trouble, her husband cold and unloving, her emotional and physical health eroded by bulimia.
[ترجمه ترگمان]ازدواج او دچار مشکل شده بود، شوهرش سرد و unloving، سلامت جسمی و جسمی او توسط bulimia فرسوده شده است
[ترجمه گوگل]ازدواج او در معرض مشکل بود، شوهرش سرد و ناخوشایند بود، سلامت جسمانی و جسمی وی توسط بولیمیا فروکش کرد

6. There are blasphemous actions asas blasphemous words : all unloving, cruel deeds acted blasphemy.
[ترجمه ترگمان]اعمال کفرآمیزی بر روی کلمات توهین آمیز نوشته شده اند: همه اعمال بی رحمانه و ظالمانه به مقدسات توهین کرده اند
[ترجمه گوگل]اقدامات وحشیانه ای همچون کذب کافرانه است که همه ناسازگاری ها، اعمال خشونت آمیز وحشیانه ای را انجام می دهند

7. There are blasphemous actions as well as blasphemous words: all unloving, cruel deeds acted blasphemy.
[ترجمه ترگمان]اعمال کفرآمیزی وجود دارند و همچنین کلمات توهین آمیز: همه اعمال بی رحمانه و ظالمانه به مقدسات توهین کردند
[ترجمه گوگل]اقدامات وحشیانه و همچنین کلمات کذب وجود دارد که همه ناسپاس و اعمال خشونت آمیز وحشیانه عمل می کنند

8. Interestingly, the 70th anniversary of World War II has reopened old wounds and ignited an ugly battle of words between Russia and its unloving neighbors, Ukraine, Poland, and the Baltic states.
[ترجمه ترگمان]به طور شگفت انگیز، هفتادمین سال جنگ جهانی دوم زخم های کهنه را باز کرده و نبرد زشتی از کلمات بین روسیه و همسایگان unloving، اوکراین، لهستان و کشورهای بالتیک را شعله ور کرده است
[ترجمه گوگل]جالب توجه است، هفتادمین سالگرد جنگ جهانی دوم زخمهای قدیمی را دوباره آغاز کرده و جنگ ناپذیر زشتی بین روسیه و همسایگان ناخوشایند خود، اوکراین، لهستان و کشورهای بالتیک را به آتش کشید

9. My mother, on the other hand, seemed more and more unloving to me.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر مادرم بیش از پیش به من کینه می ورزید
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، مادر من بیشتر و بیشتر به من افتخار می کرد

پیشنهاد کاربران

ناخوشایند، دوست نداشتنی، زننده

نامهربان


کلمات دیگر: