(خودمانی - ناخوشایند)، (به شخص یا چیز مورد خشم) پدرسگ !، مادرسگ !، تخم سگ !، پدرسگ
son of a bitch
(خودمانی - ناخوشایند)، (به شخص یا چیز مورد خشم) پدرسگ !، مادرسگ !، تخم سگ !، پدرسگ
انگلیسی به فارسی
پدرسگ
پسر عوضی، فرزند فاحشه، خرحمالی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: sons of bitches
حالات: sons of bitches
• : تعریف: (slang, often vulgar) a hateful or despicable person or thing.
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: (slang) used to express hatred, disgust, amazement, or the like.
• nasty or disagreeable person, contemptible person (vulgar slang)
if you call a man son of a bitch, you are referring to them in a very rude way, usually because they have made you angry or upset; an offensive expression, used in american english.
(derogatory) son of a bitch, jerk, scoundrel, despicable person (slang)
if you call a man son of a bitch, you are referring to them in a very rude way, usually because they have made you angry or upset; an offensive expression, used in american english.
(derogatory) son of a bitch, jerk, scoundrel, despicable person (slang)
جملات نمونه
1. What low-down son of a bitch took my clothes?
[ترجمه Ramy] کدوم بی عقل حروم زاده لباس های منو برداشته؟!
[ترجمه ترگمان]کدوم حرومزاده کم لباس منو برداشت؟[ترجمه گوگل]چه پسر پایین فاحشه لباس من را گرفت؟
2. He's a filthy lying son of a bitch.
[ترجمه Ramy] اون حروم زاده به طور کثیفی روغ میگه.
[ترجمه ترگمان]اون یک حروم زاده کثیفه[ترجمه گوگل]او یک دروغ دروغین یک جنون است
3. He's a motherfucking son of a bitch.
[ترجمه رضا] او است یه مادر جنده ی حرامزداده
[ترجمه Ramy] اون یه مادرجنده ی حروم زاده ست
[ترجمه ترگمان]اون حرومزاده motherfucking[ترجمه گوگل]او پسر خاله ای از جنس است
4. Finally the son of a bitch walked out of one of the buildings near the runway there.
[ترجمه Ramy] بالاخره حروم زاده بیرون اومد از یکی از ساختمون های نزدیک باند
[ترجمه joon] حروم زاده بالاخره از ساختمون های نزدیک راهرو بیرون اومد
[ترجمه ترگمان]سرانجام پسر یک ماده سگ از یکی از ساختمان های کنار باند فرود آمد[ترجمه گوگل]در نهایت پسر یک خانم از یکی از ساختمان های نزدیک باند فرودگاه خارج شد
5. Son of a bitch! You did it!
[ترجمه Ramy] حروم زاده! تو انجامش دادی!
[ترجمه ترگمان]! حروم زاده! تو موفق شدی[ترجمه گوگل]پسر عوضی! توانجامش دادی!
6. She called her boyfriend a two - faced son of a bitch.
[ترجمه Ramy] اون دوست بسرش رو حروم زاده دو جانبه صدا زد
[ترجمه q.pkr] اون دوست پسرشو یه حرومزاده ی دو رو صدا کرد
[ترجمه ترگمان]اون به دوست پسرش یه حرومزاده دو ساله زنگ زد[ترجمه گوگل]او دوست پسر خود را پسر دوساله عوضی نامید
7. Getting the new tire on was a real son of a bitch.
[ترجمه Ramy] گرفتن لاستیک جدید یه حروم زاده واقعی بود! ( اصتلاح )
[ترجمه ترگمان]گرفتن تایر تازه، یک پسر واقعی بود[ترجمه گوگل]گرفتن یک تایر جدید یک پسر واقعی یک جنون بود
8. I'll kill that son of a bitch when I get my hands on him!
[ترجمه Ramy] من اون حروم زاده رو خواهم کشت در حالی که دست هام رویش است ( اصتلاح به معنی بسیار قتل جدی ای است )
[ترجمه ترگمان]وقتی دستم بهش برسه اون حرومزاده رو می کشم[ترجمه گوگل]وقتی که دستانم را بر روی او می کشم، آن پسر یگانه را می کشم
9. "Son of a bitch," Bill muttered under his breath.
[ترجمه ترگمان]بیل زیر لب گفت: حرومزاده
[ترجمه گوگل]بیل گفت: 'پسر جن،' زیر نفسش گریه کرد
[ترجمه گوگل]بیل گفت: 'پسر جن،' زیر نفسش گریه کرد
10. I'll personally sue that son of a bitch if he does that.
[ترجمه ترگمان]من به شخصه از اون حرومزاده شکایت می کنم
[ترجمه گوگل]اگر این کار را بکند، شخصا این پسر جن عوض می شود
[ترجمه گوگل]اگر این کار را بکند، شخصا این پسر جن عوض می شود
11. Son of a bitch! The car won't start!
[ترجمه ترگمان]! حروم زاده ماشین شروع نخواهد شد!
[ترجمه گوگل]پسر عوضی! ماشین شروع نخواهد شد
[ترجمه گوگل]پسر عوضی! ماشین شروع نخواهد شد
12. Son of a bitch in China is a curse word.
[ترجمه ترگمان]حرومزاده تو چین کلمه curse
[ترجمه گوگل]پسر زن در چین یک کلمه لعنتی است
[ترجمه گوگل]پسر زن در چین یک کلمه لعنتی است
13. You son of a bitch, they're about to call the militia.
[ترجمه ترگمان]تو حرومزاده ای، اونا میخوان به پلیس زنگ بزنن
[ترجمه گوگل]شما پسر جنس است، آنها در مورد تماس با شبه نظامیان هستند
[ترجمه گوگل]شما پسر جنس است، آنها در مورد تماس با شبه نظامیان هستند
14. I'm bleeding! Son of a bitch! So you like to sucker - punch, huh?
[ترجمه ترگمان]من دارم خون ریزی می کنم! ! حروم زاده پس دوست داری مشت بزنی؟
[ترجمه گوگل]من خونریزی دارم! پسر عوضی! بنابراین شما دوست دارید مکنده - پانچ، خب؟
[ترجمه گوگل]من خونریزی دارم! پسر عوضی! بنابراین شما دوست دارید مکنده - پانچ، خب؟
15. That son of a bitch Patton again.
[ترجمه ترگمان]اون حرومزاده داره دوباره پتن میشه
[ترجمه گوگل]این پسر پسر پاتون دوباره
[ترجمه گوگل]این پسر پسر پاتون دوباره
پیشنهاد کاربران
حَرومزاده . و. . .
حرومزاده، تخم سگ، مادر سگ
کثافت
حرامزاده
حرومزاده
مادرجنده، پدرسگ، تخم سگ، حرومزاده
مادر جنده ولد زنا
کسی که حاصل بی احتیاطیه باباشه
کسی که حاصل بی احتیاطیه باباشه
حلال نکرده
مادر جنده ، حرومزاده
حروم زاده. جنده
حاصل پاره شدن پلاستیک
حرومزاده
تخمه سگ
تخمه سگ
خورشید ساحل
بی ناموس
حرامزاده - پسر سگ. . .
لعنتی ، تو انجامش دادی ( موفق شدی )
پدر/مادر سگ - حرومزاده
Son یعنی پسر
Bitch یعنی هرزه
Son of a bitch میشه پسری که مادرش هرزسو فاشحس که معادل فارسیش میشه حرومزاده ، بچه فاحشه
Bitch یعنی هرزه
Son of a bitch میشه پسری که مادرش هرزسو فاشحس که معادل فارسیش میشه حرومزاده ، بچه فاحشه
مادر غر
آنکه مادرش تباهکار است حرامزداه فرزند زنا : کو که باشد هندوی مادر غری که طمع دارد بخواجه دختری . . . ( مثنوی . نیک. ۲۸۷ : ۶ )
آنکه مادرش تباهکار است حرامزداه فرزند زنا : کو که باشد هندوی مادر غری که طمع دارد بخواجه دختری . . . ( مثنوی . نیک. ۲۸۷ : ۶ )
[تو فضای رفاقتی] نامرد؛ نالوتی؛ بی معرفت
کلمات دیگر: