1. when you want to turn right or left use the blinker
وقتی می خواهی به چپ یا راست بپیچی چراغ راهنما را بزن !
2. They've got a very blinkered view of life.
[ترجمه ترگمان]آن ها در تیررس نگاهش به من نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها یک دیدگاه بسیار عمیق از زندگی دارند
3. He's very blinkered in his outlook.
[ترجمه ترگمان]او در نگاه او به طعمه اش خیره می شود
[ترجمه گوگل]او در چشم انداز خود بسیار متمرکز است
4. Haig was limited by his blinkered approach to strategy and tactics.
[ترجمه ترگمان]Haig با رویکرد blinkered نسبت به استراتژی و تاکتیک محدود شده بود
[ترجمه گوگل]Haig توسط رویکرد متمرکز خود به استراتژی و تاکتیک محدود شد
5. The blinkers were really on now.
[ترجمه ترگمان]The واقعا روشن بودند
[ترجمه گوگل]در حقیقت هم اکنون شاهد بودیم
6. But not, as the blinkered writer of that article implied, necessarily her own independent choice.
[ترجمه ترگمان]اما نه، به عنوان نویسنده blinkered آن مقاله، لزوما \"انتخاب مستقل خودش\"
[ترجمه گوگل]اما نه، به عنوان نویسنده متشکل از آن مقاله اشاره کرد، لزوما انتخاب خود مستقل است
7. We should not be quite so narrow-minded, blinkered and xenophobic about the rest of the world.
[ترجمه محمدی] ما نباید نسبت به دنیا , کوته فکر, بی تفاوت و دشمن ستیزباشیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید کاملا narrow، blinkered و xenophobic در مورد بقیه دنیا باشیم
[ترجمه گوگل]ما نباید در مورد سایر نقاط جهان، کاملا محدود به نظر برسیم، بی نظیر و غیرقابل انکار باشیم
8. Because the blinkers had finally fallen from her eyes when he had asked her if it could be worse.
[ترجمه ترگمان]چون وقتی از او سوال کرده بود، blinkers از چشمانش رخت بر بسته بود
[ترجمه گوگل]از زمانی که او از او خواسته بود که در صورت ناتوانی بدتر از چشم او از چشمش افتاد از بین برود
9. The Tories have also put on their blinkers, choosing fewer candidates from working-class origin and fewer Etonians.
[ترجمه محمدی] اعضای حزب محافظه کار انگلیس نیز درنظر دارند که نامزدهای کمتری از میان قشر جامعه ی کارگری و شهری انتخاب کنند.
[ترجمه ترگمان]توری ها نیز blinkers خود را به دست آورده اند و نامزدهای کمتری از طبقه کارگر و Etonians کمتری را انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]توری ها نیز بر این باورند که انتخاب نامزدهای کمتری از منشور طبقه کارگر و کمتر از آنهایی که از آنها انتظار می رود، استفاده می کنند
10. Bonanza Boy will have blinkers back on and this may assist him.
[ترجمه ترگمان]ثروت بادآورده تمام می شود و این می تواند به او کمک کند
[ترجمه گوگل]Bonanza Boy به عقب برمیگردد و این ممکن است به او کمک کند
11. Everybody outside the financially secure, self-serving and blinkered Cabinet.
[ترجمه ترگمان]هر کس خارج از کابینه امنیت مالی، خدمت خود و blinkered است
[ترجمه گوگل]همه در خارج از کابینه مالی، امن، خدمت و blinkered
12. Music video for 'Whisper Away' by American Blinker.
[ترجمه ترگمان]موزیک ویدیو برای Whisper دور از Blinker آمریکایی
[ترجمه گوگل]ویدیو موسیقی برای 'Whisper Away' by American Blinker
13. FlashlightHave dim light, glare, blinker and other file regulatory function.
[ترجمه محمدی] چراغ قوه نور کم , زننده , چشمک زن و دارای عملکردی مشابه این است
[ترجمه ترگمان]نور ضعیف نور، چشمک، چشمک، چشمک و دیگر file
[ترجمه گوگل]فلاش چراغ کم نور، درخشان، blinker و دیگر فایل تنظیمات فایل
14. Synchronized blinker lights are set up in New York and San Francisco.
[ترجمه محمدی] چراغهای چشمک زن هماهنگی در نیویورک و سان فرانسیسکو نصب شده است.
[ترجمه ترگمان]چراغ های blinker در نیویورک و سان فرانسیسکو وجود دارند
[ترجمه گوگل]چراغ های هماهنگ کننده نور در نیویورک و سانفرانسیسکو نصب شده است
15. It grew ever more clear to everyone that the Minister was too reactionary, too blinkered.
[ترجمه ترگمان]برای همه روشن بود که وزیر بیش از حد ارتجاعی و blinkered است
[ترجمه گوگل]برای همه بیشتر روشن بود که وزیر خیلی واپسگرا بود و خیلی زرنگ بود