از بین بردن، رفته رفته کوچک شدن، تدریجا کاهش یافتن، کم شدن، تحلیل رفتن، خرد ساختن، خرد شدن
dwindling
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• diminishing, decreasing, waning, fading
جملات نمونه
1. dwindling incomes
درآمدهای روبه کاهش
2. our cash reserves are dwindling fast
اندوخته ی نقدی ما در حال نقصان است.
3. the city's population is dwindling
جمعیت شهر رو به کاهش است.
4. Supplies of coal are dwindling fast.
[ترجمه حمید سرفرازیان] ذخایر زغال سنگ به سرعت در حال کاهش است.
[ترجمه ترگمان]صادرات زغال سنگ به سرعت رو به کاهش است[ترجمه گوگل]تامین زغال سنگ به سرعت کاهش می یابد
5. The elephant population is dwindling.
[ترجمه ترگمان]جمعیت فیل رو به کاهش است
[ترجمه گوگل]جمعیت فیل ها در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]جمعیت فیل ها در حال کاهش است
6. The party membership has been dwindling down in the last few month.
[ترجمه ترگمان]عضویت این حزب در چند ماه گذشته کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]عضویت در حزب در چند ماه گذشته کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]عضویت در حزب در چند ماه گذشته کاهش یافته است
7. So why did it end with dwindling audiences and a critical drubbing?
[ترجمه ترگمان]پس چرا این کار با کاهش مخاطبان رو به رو شده و ضربات حیاتی به پایان رسید؟
[ترجمه گوگل]پس چرا با غرق شدن مخاطبان و غرق شدن بحرانی پایان یافت؟
[ترجمه گوگل]پس چرا با غرق شدن مخاطبان و غرق شدن بحرانی پایان یافت؟
8. Within an hour, 7794 was a dwindling star, showing no trace of a disk.
[ترجمه ترگمان]در عرض یک ساعت، ۷۷۹۴ یک ستاره رو به کاهش بود که هیچ ردی از یک دیسک نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]در عرض یک ساعت، 7794 یک ستاره نزولی بود که هیچ نشانه ای از یک دیسک را نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]در عرض یک ساعت، 7794 یک ستاره نزولی بود که هیچ نشانه ای از یک دیسک را نشان نمی داد
9. Carter had seen his support dwindling in the southern states.
[ترجمه ترگمان]کارتر شاهد کاهش حمایت او در ایالات جنوبی بود
[ترجمه گوگل]کارتر شاهد کاهش حمایت او در ایالت های جنوبی بود
[ترجمه گوگل]کارتر شاهد کاهش حمایت او در ایالت های جنوبی بود
10. The attractions of your monthly payments dwindling over the years are obvious.
[ترجمه ترگمان]جذابیت پرداخت های ماهانه شما در طول سال ها مشهود است
[ترجمه گوگل]جاذبه های پرداخت های ماهانه شما در طول سال ها بسیار واضح است
[ترجمه گوگل]جاذبه های پرداخت های ماهانه شما در طول سال ها بسیار واضح است
11. Their number now dwindling rapidly, the old soldiers have decided to disband their association this year.
[ترجمه ترگمان]تعداد آن ها در حال حاضر به سرعت رو به کاهش است، سربازان قدیمی تصمیم گرفته اند که اتحادیه خود را امسال منحل کنند
[ترجمه گوگل]تعداد آنها اکنون به سرعت در حال کاهش است، سربازان قدیمی تصمیم گرفته اند که این انجمن خود را امسال لغو کنند
[ترجمه گوگل]تعداد آنها اکنون به سرعت در حال کاهش است، سربازان قدیمی تصمیم گرفته اند که این انجمن خود را امسال لغو کنند
12. With cash reserves dwindling and bank credit expensive, companies will accelerate their already steady selling of shares.
[ترجمه ترگمان]با کاهش ذخایر پول نقد و اعتبار بانکی، شرکت ها به سرعت فروش سهام خود را افزایش خواهند داد
[ترجمه گوگل]با کاهش هزینه های نقدی و اعتبار بانکی گران، شرکت ها فروش خود را در حال حاضر مستحکم می کنند
[ترجمه گوگل]با کاهش هزینه های نقدی و اعتبار بانکی گران، شرکت ها فروش خود را در حال حاضر مستحکم می کنند
13. There was a vaguely Rincewind-shaped violet shadow, dwindling to a point and winking out.
[ترجمه ترگمان]سایه به طرز مبهمی سایه بنفش رنگی در آن دیده می شد که در حال تحلیل رفتن بود و چشمک می زد
[ترجمه گوگل]یک سایه بنفش به شکل مبهم Rincewind شکل گرفته بود، به یک نقطه خیره شد و چشمک زد
[ترجمه گوگل]یک سایه بنفش به شکل مبهم Rincewind شکل گرفته بود، به یک نقطه خیره شد و چشمک زد
14. Instead, farmers would get a guaranteed but dwindling federal payment over each of the next seven years.
[ترجمه ترگمان]در عوض، کشاورزان بابت هر یک از هفت سال آینده یک پرداخت تضمین شده دولتی را دریافت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]در عوض، کشاورزان در طول هر هفت سال آینده هزینه تضمین شده اما کاهش فدرال را دریافت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]در عوض، کشاورزان در طول هر هفت سال آینده هزینه تضمین شده اما کاهش فدرال را دریافت خواهند کرد
پیشنهاد کاربران
کاهش یابنده
رفته رفته کوچک شدن
رو به کاهش
کلمات دیگر: