مخلوط کردن کاسه
mixing bowl
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• a mixing bowl is a large bowl used for mixing ingredients when cooking.
جملات نمونه
1. Sift the flour and baking powder into a mixing bowl.
[ترجمه ترگمان]آرد و پودر را در یک کاسه بریزید
[ترجمه گوگل]آرد و پودر پخت را به یک کاسه مخلوط تبدیل کنید
[ترجمه گوگل]آرد و پودر پخت را به یک کاسه مخلوط تبدیل کنید
2. Pour the melted butter into a large mixing bowl.
[ترجمه ترگمان]کره آب شده را در یک کاسه بزرگ مخلوط بریزید
[ترجمه گوگل]کره ذوب شده را به یک کاسه بزرگ مخلوط بریزید
[ترجمه گوگل]کره ذوب شده را به یک کاسه بزرگ مخلوط بریزید
3. Beat the butter in a mixing bowl until creamy and soft.
[ترجمه ترگمان]کره را در یک کاسه مخلوط کنید تا نرم و نرم شود
[ترجمه گوگل]کره را در یک کاسه مخلوط تا کرست و نرم کنید
[ترجمه گوگل]کره را در یک کاسه مخلوط تا کرست و نرم کنید
4. Grate the cheese into a mixing bowl.
[ترجمه ترگمان]پنیر را داخل یک کاسه بریزید
[ترجمه گوگل]پنیر را به یک کاسه مخلوط اضافه کنید
[ترجمه گوگل]پنیر را به یک کاسه مخلوط اضافه کنید
5. Beat the butter in a mixing bowl until creamy and light.
[ترجمه ترگمان]کره را در یک کاسه بیاندازید تا کرم و نور
[ترجمه گوگل]کره را در یک کاسه مخلوط تا کرم و نور کم کنید
[ترجمه گوگل]کره را در یک کاسه مخلوط تا کرم و نور کم کنید
6. To make pancakes, in a large mixing bowl, combine flour and water, stirring constantly until all water is absorbed.
[ترجمه ترگمان]برای ساختن پنکیک، در یک کاسه بزرگ مخلوط، آرد و آب را با هم ترکیب کنید تا زمانی که همه آب جذب شود
[ترجمه گوگل]برای تهیه پنکیک، در یک کاسه بزرگ مخلوط، آرد و آب را با هم مخلوط کنید تا آب جذب شود
[ترجمه گوگل]برای تهیه پنکیک، در یک کاسه بزرگ مخلوط، آرد و آب را با هم مخلوط کنید تا آب جذب شود
7. In a separate mixing bowl, whip egg whites until firm but not dry.
[ترجمه ترگمان]در یک کاسه مخلوط مخلوط، سفیده تخم مرغ، تا اینکه محکم شود، اما خشک نشود
[ترجمه گوگل]در یک مخلوط جداگانه مخلوط کردن، سفید کردن تخم مرغ را شستشو دهید تا خشک شود
[ترجمه گوگل]در یک مخلوط جداگانه مخلوط کردن، سفید کردن تخم مرغ را شستشو دهید تا خشک شود
8. In a large mixing bowl combine cake mix and pudding.
[ترجمه ترگمان]در یک کاسه مخلوط بزرگ مخلوط کیک و پودینگ را ترکیب کنید
[ترجمه گوگل]در یک مخلوط بزرگ مخلوط کیک ترکیب و پودینگ
[ترجمه گوگل]در یک مخلوط بزرگ مخلوط کیک ترکیب و پودینگ
9. Empty warm water from mixing bowl and wipe dry with kitchen towel.
[ترجمه ترگمان]آب ولرم را از کاسه مخلوط کنید و با حوله آشپزخانه خشک کنید
[ترجمه گوگل]خنک شدن آب گرم از مخلوط کردن کاسه و خشک کردن با حوله آشپزخانه
[ترجمه گوگل]خنک شدن آب گرم از مخلوط کردن کاسه و خشک کردن با حوله آشپزخانه
10. Cut butter into a large mixing bowl.
[ترجمه ترگمان]کره را به یک کاسه مخلوط بزرگ ببرید
[ترجمه گوگل]کره را به یک کاسه مخلوط بزرگ بریزید
[ترجمه گوگل]کره را به یک کاسه مخلوط بزرگ بریزید
11. In a large mixing bowl, combine bread cubes and milk; let stand for 5 minutes.
[ترجمه ترگمان]در یک کاسه مخلوط بزرگ، تکه های نان و شیر را ترکیب کنید؛ بگذارید ۵ دقیقه بماند
[ترجمه گوگل]در یک کاسه بزرگ مخلوط، مکعب نان و شیر را ترکیب کنید اجازه دهید 5 دقیقه باقی بماند
[ترجمه گوگل]در یک کاسه بزرگ مخلوط، مکعب نان و شیر را ترکیب کنید اجازه دهید 5 دقیقه باقی بماند
12. In a large mixing bowl, combine onion mixture with all remaining ingredients except for stock.
[ترجمه ترگمان]در یک کاسه بزرگ مخلوط، مخلوط پیاز با تمام ترکیبات باقیمانده به جز سهام ترکیب کنید
[ترجمه گوگل]در یک مخلوط بزرگ مخلوط، مخلوط پیاز با تمام مواد باقی مانده به جز سهام
[ترجمه گوگل]در یک مخلوط بزرگ مخلوط، مخلوط پیاز با تمام مواد باقی مانده به جز سهام
13. Whisk eggs and cream in large stainless-steel mixing bowl just to combine.
[ترجمه ترگمان]خوردن تخم مرغ و خامه در کاسه مخلوط با فولاد ضد زنگ باید با هم ترکیب شوند
[ترجمه گوگل]تخم مرغ و کرم را در مخلوط کردن کاسه فولاد ضد زنگ کاملا ترکیب کنید
[ترجمه گوگل]تخم مرغ و کرم را در مخلوط کردن کاسه فولاد ضد زنگ کاملا ترکیب کنید
14. With electric beaters or in a mixing bowl, beat till blended.
[ترجمه ترگمان]With الکتریکی مخلوط شده و یا در کاسه مخلوط کردن، تا زمانی که مخلوط شود، مورد ضرب و شتم قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]با کتک زدن الکتریکی و یا در یک کاسه مخلوط، ضرب و شتم تا مخلوط شده
[ترجمه گوگل]با کتک زدن الکتریکی و یا در یک کاسه مخلوط، ضرب و شتم تا مخلوط شده
پیشنهاد کاربران
ظرف توگرد مخلوط کن
کاسه ی مخلوط کن
کلمات دیگر: