کلمه جو
صفحه اصلی

point out

انگلیسی به فارسی

اشاره کردن


گفتن، ذکر کردن


اشاره کن


انگلیسی به انگلیسی

• indicate, draw attention to

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to show or tell about something so that someone can see it or know it.

- The tour guide pointed out some interesting sights.
[ترجمه ترگمان] راهنمای تور به برخی مناظر جالب اشاره کرد
[ترجمه گوگل] راهنمای تور به برخی از مناظر جالب اشاره کرد
- Please point out the things that you want changed.
[ترجمه ***] لطفا به چیز هایی که می خواهید تغییر دهید، اشاره کنید.
[ترجمه کیوان نیک] لطفا چیزایی رو که میخواهید تغییر کند را ذکر کنید.
[ترجمه radmanesh] لطفا به چیزهایی که میخواهید تغییر دهید اشاره بکنید.
[ترجمه ترگمان] لطفا چیزهایی رو که می خوای عوض کن
[ترجمه گوگل] لطفا چیزهایی را که میخواهید تغییر دهید

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] خاطر نشان کردن، تذکر دادن، توجه کردن

مترادف و متضاد

call attention to


Synonyms: advert, allude, bring up, denote, designate, identify, indicate, mention, refer, remind, reveal, show, specify


Antonyms: distract


Identify among a group of similar subjects


جملات نمونه

1. We wish to point out that. . .
[ترجمه ترگمان] ما می خواهیم به این نکته اشاره کنیم که
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که این را بیان کنیم

2. Please don't take it amiss, if I point out your errors.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم بد برداشت نکن، اگر اشتباه تو را بگویم
[ترجمه گوگل]لطفا آن را کثیف نمی کنند، اگر من اشاره می کنند اشتباهات خود را

3. She was at pains to point out that she was no newcomer to the area.
[ترجمه ترگمان]به زحمت می توانست به این نکته اشاره کند که تازه وارد در این منطقه نیست
[ترجمه گوگل]او در تلاش بود تا اشاره کند که او تازه وارد منطقه نیست

4. Critics point out that poverty still exists.
[ترجمه ترگمان]منتقدان می گویند که فقر همچنان وجود دارد
[ترجمه گوگل]منتقدان خاطر نشان کردند که فقر هنوز وجود دارد

5. She was quick to point out that it wasn't her fault.
[ترجمه ترگمان]او سریع فهمید که تقصیر او نیست
[ترجمه گوگل]او سریع به اشاره کرد که این تقصیر او نیست

6. Roy was at pains to point out that English was the only exam he'd ever failed.
[ترجمه ترگمان]روی تقلا می کرد تا نشان دهد که انگلیسی ها تنها ازمایشی است که تا به حال شکست خورده است
[ترجمه گوگل]روی به سختی اشاره کرد که انگلیسی تنها امتحان او بود که تا به حال شکست خورده است

7. I beg to point out that your information are out of date.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم به این نکته اشاره کنید که information خارج از تاریخ است
[ترجمه گوگل]من از شما می خواهم تا اشاره کنم که اطلاعات شما از بین رفته است

8. I beg to point out that you are wrong.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم به این نکته اشاره کنید که اشتباه می کنید
[ترجمه گوگل]من التماس میکنم که اشاره کنم که شما اشتباه میکنید

9. Are appliances you buy safe? We point out the danger signs.
[ترجمه ترگمان]آیا لوازمی که می خواهید ایمن خرید کنید؟ ما به نشانه های خطر اشاره می کنیم
[ترجمه گوگل]آیا لوازم مورد نظر خود را خریداری می کنید؟ ما اشاره به علائم خطر می کنیم

10. I should point out that not one of these paintings is original.
[ترجمه ترگمان]باید به این نکته اشاره کنم که یکی از این نقاشی ها اصلی نیست
[ترجمه گوگل]من باید اشاره کنم که یکی از این نقاشی ها اصلی نیست

11. We all too easily point out our mothers' failings.
[ترجمه ترگمان]همه ما به آسانی از خطاهای مادران خود استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما به راحتی نمرات مادرانمان را مشخص می کنیم

12. She is at pains to point out how much work she has done.
[ترجمه ترگمان]او در تلاش است تا نشان دهد که او چقدر کار کرده است
[ترجمه گوگل]او در تلاش است تا نشان دهد که چه کاری انجام داده است

13. She was quick to point out the mistakes I'd made.
[ترجمه ترگمان]او سریع بود که اشتباهاتی را که مرتکب شده بودم، نادیده بگیرد
[ترجمه گوگل]او سریع به اشتباهاتی که من کرده بود اشاره کرد

14. Mobil is at pains to point out that the chances of an explosion at the site are remote.
[ترجمه ترگمان]Mobil در تلاش است تا به این نکته اشاره کند که احتمال انفجاری در محل از دست رفته است
[ترجمه گوگل]Mobil است که به ذکر است که شانس انفجار در سایت از راه دور است

15. I must point out that further delay would be unwise.
[ترجمه ترگمان]باید به این نکته اشاره کنم که این تاخیر غیر عاقلانه است
[ترجمه گوگل]باید اشاره کنم که تاخیر بیشتر ناخوشایند خواهد بود

پیشنهاد کاربران

tell somebody something
یادآوری کردن - تعریف کردن


Identify

I don’t know who’s Ali and can’t point him out.

اشاره کردن یا تذکر دادن به چیز یا موضوعی که شما قبلا نمیدانستید یا فراموش کرده بودید

draw attention to something

اشاره کردن. تشخیص دادن

نشان دادن

گفتن، ذکر کردن، یادآور شدن، خطاب قرار دادن

شناسایی کردن

اشاره کردن ( با انگشت )

خاطر نشان کردن

تأیین هویت

تعیین هویت

گفتن چیزی به کسی که قبلا درباره ی آن نمی دانسته است.
نشان دادن چیزی به دیگران به کمک اشاره کردن به آن
اشاره کردن به کسی یا چیزی به وسیله ی انگشت دست یا با دراز کردن جسمی نازک به سمت آن

شناساندن، متذکر شدن

اشاره کردن، متذکر شدن

یادآوری، یادآور شدن

گوشزد کردن.

To direct attention to something

حالی کردن، تفهیم :بزحمت حالیشون کرد که. .

اظهار داشتن

بیان کردن

متذکر شدن

متوجه کردن

Example :
In greece we say "he speaks farsi" when we want to point out the high proficiency if a foreign language learner

Before we get into the main differences between the two languages it's important to point out that these days speakers of either language typically write in standard chinese or putonghua which is based on Beijing dialect of mandarin

خاطر نشان کردن

با اشاره نشان دادن

اذعان کردن

Point at
اشاره کردن به ( با انگشت )
He pointed at me.

Indicate = Point out
اشاره کردن به ( تو صحبت )
I pointed out that issue in my words.



point something out : to tell someone something that they did not already know or had not thought about / to show something to someone by pointing at it

to make something clear to someone


کلمات دیگر: