(لاتین) اولا، (موسیقی)، بخش اصلی، آواز اصلی، اولا، ابتدایی
primo
(لاتین) اولا، (موسیقی)، بخش اصلی، آواز اصلی، اولا، ابتدایی
انگلیسی به فارسی
اولا، ابتدایی
پریمو
جملات نمونه
1. Primo de Rivera himself was a benevolent and sincere paternalist.
[ترجمه ترگمان]خود Primo de، خیرخواه و sincere بود
[ترجمه گوگل]پریمو د ریورا خودش یک پدر و مادر خیرخواه و مهربان بود
[ترجمه گوگل]پریمو د ریورا خودش یک پدر و مادر خیرخواه و مهربان بود
2. The guy was oddly fascinated with Primo and kept trying to start a conversation.
[ترجمه ترگمان]این مرد به طرز عجیبی مجذوب Primo شده بود و سعی می کرد صحبت را شروع کند
[ترجمه گوگل]این پسر عجیب و غریب با پریمو مجذوب شد و در تلاش بود تا یک گفتگو را شروع کند
[ترجمه گوگل]این پسر عجیب و غریب با پریمو مجذوب شد و در تلاش بود تا یک گفتگو را شروع کند
3. Angelita, like Primo, had gotten married at twenty-one.
[ترجمه ترگمان]Angelita، مانند Primo، در بیست و یک سالگی ازدواج کرده بود
[ترجمه گوگل]Angelita، مانند پریمو، در 21 سالگی ازدواج کرده بود
[ترجمه گوگل]Angelita، مانند پریمو، در 21 سالگی ازدواج کرده بود
4. Primo has been trying to keep his mind on what they are doing in this moment.
[ترجمه ترگمان]Primo سعی می کرد ذهنش را متمرکز کند که در این لحظه چه می کنند
[ترجمه گوگل]پریمو تلاش کرده است تا ذهن خود را در مورد این که در حال انجام آن هستند، حفظ کند
[ترجمه گوگل]پریمو تلاش کرده است تا ذهن خود را در مورد این که در حال انجام آن هستند، حفظ کند
5. Primo asks if she was playing an angel, like the angel children in the movie.
[ترجمه ترگمان]Primo می پرسد که آیا او یک فرشته است، مثل بچه های فرشته در فیلم
[ترجمه گوگل]پریمو می پرسد آیا او فرشته ای بازی می کرد، مثل بچه های فرشته در فیلم
[ترجمه گوگل]پریمو می پرسد آیا او فرشته ای بازی می کرد، مثل بچه های فرشته در فیلم
6. Smack. 2 Primo hears the phone ringing as he climbs the last flight of stairs.
[ترجمه ترگمان]هروئین وقتی از آخرین پرواز پله بالا می رود، دو نفر صدای زنگ تلفن را می شنوند
[ترجمه گوگل]اسمک 2 پریمو وقتی که آخرین پرواز پله ها را می کشد صدای تلفن را می شنود
[ترجمه گوگل]اسمک 2 پریمو وقتی که آخرین پرواز پله ها را می کشد صدای تلفن را می شنود
7. Angelita tells her and Primo that nearly all those places are on their itinerary.
[ترجمه ترگمان]Angelita به او می گوید که تقریبا تمام این مکان ها در برنامه سفر خود قرار دارند
[ترجمه گوگل]Angelita به او و Primo می گوید که تقریبا همه این مکان ها در برنامه سفر خود هستند
[ترجمه گوگل]Angelita به او و Primo می گوید که تقریبا همه این مکان ها در برنامه سفر خود هستند
8. Primo waves his hand at his own reflection and that of the empty seat on the opposite side of the aisle.
[ترجمه ترگمان]دستش را به انعکاس خودش تکان می دهد و صندلی خالی سمت دیگر راهرو
[ترجمه گوگل]پریمو دست خود را در انعکاس خود و صندلی خالی در طرف مقابل راه می اندازد
[ترجمه گوگل]پریمو دست خود را در انعکاس خود و صندلی خالی در طرف مقابل راه می اندازد
9. Yesterday he would have been fifty-nine. So young, Primo thinks.
[ترجمه ترگمان]دیروز پنجاه و نه سالش می شد فکر می کند خیلی جوان است
[ترجمه گوگل]دیروز او پنجاه و نه ساله بود بنابراین جوان Primo فکر می کند
[ترجمه گوگل]دیروز او پنجاه و نه ساله بود بنابراین جوان Primo فکر می کند
10. She directs the question to Primo this time.
[ترجمه ترگمان]او این سوال را به تعویق می اندازد
[ترجمه گوگل]او این سوال را به Primo هدایت می کند
[ترجمه گوگل]او این سوال را به Primo هدایت می کند
11. He asks Primo to write his name on it.
[ترجمه ترگمان]از Primo می خواهد که اسمش را بنویسد
[ترجمه گوگل]او پریمو را می خواند نامش را روی آن بنویسد
[ترجمه گوگل]او پریمو را می خواند نامش را روی آن بنویسد
12. She then leans toward Felix, sitting across from Primo, and whispers something into his ear.
[ترجمه ترگمان]سپس به فیل کس خم می شود که روبروی Primo نشسته و چیزی را در گوشش زمزمه می کند
[ترجمه گوگل]سپس او به سمت فلیکس می رود، نشسته در مقابل Primo، و چیزی را به گوش او زمزمه می کند
[ترجمه گوگل]سپس او به سمت فلیکس می رود، نشسته در مقابل Primo، و چیزی را به گوش او زمزمه می کند
13. Primo had no answer for him.
[ترجمه ترگمان]Primo جوابی برایش نداشت
[ترجمه گوگل]پریمو برای او پاسخی نداشت
[ترجمه گوگل]پریمو برای او پاسخی نداشت
14. Primo is holding his coffee mug in both hands between his knees.
[ترجمه ترگمان]Primo فنجان قهوه اش را میان دو دستش گرفته بود
[ترجمه گوگل]پریمو در میان دستانش دراز کشیده است
[ترجمه گوگل]پریمو در میان دستانش دراز کشیده است
پیشنهاد کاربران
باکیفیت
( اسپانیایی ) cousin بمعنای پسرعمو یا دختر عمو و. . .
کلمات دیگر: