کلمه جو
صفحه اصلی

intimidating

انگلیسی به فارسی

ارعاب، ترساندن، مرعوب کردن، تشر زدن به، نهیب زدن به


انگلیسی به انگلیسی

• frightening, threatening
if someone or something is intimidating, it causes you to feel afraid and to lose confidence in yourself.

جملات نمونه

1. the use of superstition for the purpose of intimidating the mob
استفاده از خرافات برای ایجاد واهمه میان توده ها

2. Although she was intimidating in aspect, she was warm and affectionate beneath the surface.
[ترجمه ترگمان]با آن که قیافه اش ترسناک بود، در ظاهر گرم و مهربان بود
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه او در جنبه ارعاب بود، در زیر سطح گرم و مهربان بود

3. This kind of questioning can be very intimidating to children.
[ترجمه Smat] این نوع از سوال میتواند برای بچه ها وحشت آور ( ترسناک ) باشد
[ترجمه ترگمان]این نوع پرسش می تواند برای کودکان بسیار ترسناک باشد
[ترجمه گوگل]این نوع سوءاستفاده ممکن است به کودکان بسیار ارادت داشته باشد

4. The intimidating bulk of Mt Everest rose up before the climbers.
[ترجمه ترگمان]قسمت ترسناک کوه اورست قبل از کوهنوردان بالا رفت
[ترجمه گوگل]بخش مهمی از اورست قبل از کوه نوردان پیش رفته بود

5. They were accused of intimidating people into voting for them.
[ترجمه ترگمان]آن ها به ترساندن مردم برای رای دادن به آن ها متهم شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها به تهدید کردن مردم برای رای دادن به آنها متهم شدند

6. With her precise use of language and intimidating aspect, she was a typical traditional schoolmistress.
[ترجمه ترگمان]با استفاده دقیق او از زبان و جنبه های وحشتناک، او یک مدیر مدرسه معمولی بود
[ترجمه گوگل]با استفاده دقیق از جنبه های زبان و ارعاب، او یک مدرس معمولی سنتی بود

7. He had developed a fearsome reputation for intimidating people.
[ترجمه ترگمان]او شهرتی ترسناک برای ترساندن مردم ایجاد کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک شهرت ترسناک برای تهدید کردن مردم ایجاد کرده بود

8. Some people find interview situations very intimidating.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد شرایط مصاحبه را خیلی ترسناک می یابند
[ترجمه گوگل]برخی از افراد شرایط مصاحبه را بسیار ارعاب می کنند

9. She admits that her height is intimidating for some men.
[ترجمه ترگمان]او اقرار می کند که قد او برای برخی از مردان ترسناک است
[ترجمه گوگل]او می پذیرد که او برای برخی مردان ارعاب می کند

10. He was a huge, intimidating figure.
[ترجمه lp] اون یه نره خر ترسناک بود
[ترجمه ترگمان]اون یه هیکل گنده و ترسناک بود
[ترجمه گوگل]او یک شخص بزرگ و ارعاب بود

11. Its near presence is rather overpowering and intimidating yet it is softened by the verdant greenery around its base.
[ترجمه ترگمان]حضور نزدیک آن به حدی شدید و ترسناک است، با این حال سبز سبز اطراف پایگاه آن نرم می شود
[ترجمه گوگل]حضور نزدیک آن است که بیش از حد قدرت و ارعاب است، اما آن را توسط سبزی سبز در اطراف پایگاه خود را تسکین داده است

12. Cawley received an intimidating letter from her ex-husband's lawyer.
[ترجمه ترگمان]اون یه نامه ترسناک از وکیل شوهر سابقش دریافت کرد
[ترجمه گوگل]کولی یک نامه تهدید آمیز از وکیل سابق خود دریافت کرد

13. They accuse the authorities of intimidating others to stop them joining their ranks.
[ترجمه ترگمان]آن ها مقامات را به ارعاب دیگران متهم می کنند تا مانع از پیوستن آن ها به صفوف آن ها شوند
[ترجمه گوگل]آنها مقامات را متهم به ارعاب دیگران می کنند تا از پیوستن به صفوف خود جلوگیری کنند

14. This impressive list could be quite intimidating to any executive managers faced with planning and implementing an organizational transformation.
[ترجمه ترگمان]این لیست جالب می تواند برای هر مدیر اجرایی که با برنامه ریزی و اجرای یک تحول سازمانی روبرو هستند، بسیار ترسناک باشد
[ترجمه گوگل]این لیست قابل توجه می تواند کاملا به هر مدیر اجرایی مواجه شود که با برنامه ریزی و اجرای یک تحول سازمانی مواجه است

پیشنهاد کاربران

اضطراب آور

مرعوب کننده

معنی کاهش اعتماد به نفس و شهامت هم میده؛ اینکه فردی باعث شود تا اعتماد به نفس و شهامتمون کم بشه
causing a loss of courage or self - confidence


ترسناک

رعب آور، وحشتناک

دلهره آور

ترسناک - وحشتناک

adjective
having a frightening, overawing, or threatening effect.
"the intimidating defence barrister

هراس افکن

If you describe someone or something as intimidating, you mean that they are frightening and make people lose confidence



کلمات دیگر: