desirable

معنی : پسندیده، خوش ایند، مطلوب، مرغوب، خواستنی

معانی دیگر : دلخواه، (از نظر جنسی) خواستنی، خواست انگیز، شهوت انگیز، هوس انگیز، تحریک کننده، آدم یا چیز خواستنی

انگلیسی به فارسی

پسندیده، مرغوب، خواستنی، مطلوب، خوشایند

مطلوب، مرغوب، پسندیده، خواستنی، خوش ایند

انگلیسی به انگلیسی

• worthwhile, worth having; sexually attractive, appealing in a sexual manner; who arouses sexual desire
something that is desirable is worth having or doing.
someone who is desirable is sexually attractive.

مترادف و متضاد

پسندیده (صفت)

good, acceptable, desirable, admirable, pleasant, honorable

خوشایند (صفت)

desirable, pleasant, nice, fine, correspondent, auspicious, advantageous, apposite, pleasing, applicable, matchable, winsome

مطلوب (صفت)

favorite, desirable, favorable, demanded, desired, eligible, needed, sought

مرغوب (صفت)

desirable, high-grade

خواستنی (صفت)

desirable, desired, hoped-for

attractive, seductive

Synonyms: adorable, alluring, beautiful, charming, covetable, enticing, fascinating, fetching, sexy

Antonyms: bad, disagreeable, disgusting, unattractive, undesirable

advantageous, good

Synonyms: acceptable, advisable, agreeable, beneficial, covetable, eligible, enviable, expedient, grateful, gratifying, helpful, pleasing, preferable, profitable, useful, welcome, worthwhile

Antonyms: bad, detrimental, disadvantageous, evil, harmful, hurtful, injurious, unprofitable

جملات نمونه

1. a desirable house

خانه ی دلخواه

2. this is not a desirable job for me

این برای من شغل دلخواهی نیست.

3. his continuance in that job is not desirable

ماندن او در آن شغل خوشایند نیست.

4. the black nightgown had made her more desirable than ever

لباس خواب سیاه او را از همیشه هوس انگیزتر کرده بود.

5. what is repugnant to you is (highly) desirable to me

محبوب من است آنچه که نزدیک تو زشت است

6. A new direction was felt desirable for both parties.

[ترجمه طبیبی] احساس میشد یک جهت جدید برای هر دو جناح ( حزب ) مطلوب است.

[ترجمه ترگمان]یک جهت جدید برای هر دو طرف مطلوب بود
[ترجمه گوگل]جهت جدید برای هر دو طرف مورد نظر بود

7. It is most desirable that he should attend the meeting.

[ترجمه ترگمان]بسیار مطلوب است که او در جلسه شرکت کند
[ترجمه گوگل]مطلوب تر است که او باید در جلسه شرکت کند

8. Affection is desirable. Money is absolutely indispensable!

[ترجمه ترگمان]Affection مطلوب است پول مطلقا ضروری است!
[ترجمه گوگل]عشق، مطلوب است پول کاملا ضروری است!

9. My desire for a desirable house will come true in the near future.

[ترجمه ترگمان]آرزوی من برای یک خانه مطلوب در آینده نزدیک خواهد بود
[ترجمه گوگل]تمایل من برای یک خانه مطلوب در آینده نزدیک درست خواهد شد

10. It is no longer desirable for adult children to live with their parents.

[ترجمه ترگمان]دیگر برای کودکان بزرگ سال خوشایند نیست که با پدر و مادرشان زندگی کنند
[ترجمه گوگل]دیگر فرزندان بالغ برای والدین خود زندگی نمی کنند

11. The house is in a very desirable area of the city.

[ترجمه ترگمان]خانه در منطقه بسیار مطلوبی از شهر قرار دارد
[ترجمه گوگل]خانه در یک منطقه بسیار مطلوب از شهر است

12. The most desirable properties necessarily command astonishingly high prices.

[ترجمه ترگمان]مطلوب ترین خواص ضرورتا قیمت های بسیار بالایی را فرمان می دهد
[ترجمه گوگل]مطلوب ترین خواص لزوما قیمت فوق العاده بالا دستور می دهند

13. He found her intensely desirable.

[ترجمه ترگمان]او را خیلی خواستنی می یافت
[ترجمه گوگل]او به شدت مطلوب خود را یافت

14. It is desirable that interest rates be reduced.

[ترجمه ترگمان]مطلوب است که نرخ بهره کاهش یابد
[ترجمه گوگل]مطلوب است که نرخ بهره کاهش یابد

15. It is clearly desirable that domestic and European law should be compatible.

[ترجمه ترگمان]واضح است که قوانین داخلی و اروپایی باید سازگار باشند
[ترجمه گوگل]واضح است که قانون داخلی و اروپایی باید سازگار باشد

16. It's regarded as a highly desirable job.

[ترجمه ترگمان]این کار به عنوان یک شغل بسیار مطلوب تلقی می شود
[ترجمه گوگل]این یک شغل بسیار مطلوب است

17. Experience of computers is highly desirable.

[ترجمه ترگمان]تجربه کامپیوترها بسیار مطلوب است
[ترجمه گوگل]تجربه کامپیوتر بسیار مطلوب است

18. It is most desirable that they should both come.

[ترجمه ترگمان]خیلی بهتر است که هر دو آن ها بیایند
[ترجمه گوگل]مطلوب تر است که هر دو آنها باید باشند

a desirable house

خانه‌ی دلخواه

This is not a desirable job for me.

این برای من شغل دلخواهی نیست.

what is repugnant to you is (highly) desirable to me

محبوب من است آنچه که نزدیک تو زشت است

The black nightgown had made her more desirable than ever.

لباس خواب سیاه او را از همیشه هوس‌انگیزتر کرده بود.

She chose the company of desirables and avoided all others.

او معاشرت با مردم دلخواه را برگزید و از دیگران دوری کرد.

پیشنهاد کاربران

مورد پسند

مدنظر، موردنظر

خوشایند.

مطلوب

لذت بخش
خوشایند
مورد پسند

کلمات دیگر: